دکتر سمیر سلیمان، اندیشمند بزرگ جهان عرب و عضو مجمع عمومی مجمع تقریب مذاهب اسلامی با حضور در همایش افتتاحیه اتحادیه امت واحده، به بیان نظرات خود درباره رابطه جهان اسلام و غرب پرداخت.

متن کامل سخنرانی دکتر سمیر سلیمان را در زیر میتوانید بخوانید:   أ‌-      مقدمه: آگر این درست باشد که غرب یک واحد نیست , بمعنای وحدت منافع سیاسی واقتصادی وزیر ساختارهای فرهنگی. واینکه دموکراسی های غربی یکی نیست بخاطر تفاوت هر کدام از انها با دیگری (دموکراسی امریکائی ودموکراسی انگلیسی ودموکراسی فرانسوی وغیره... ) بس انچه که نیز صحیح است اینکه غرب یک واحد تمدنی است بهمراه برخی ویژگیهائی در اینجا ودر انجا. بمعنای عضویت ان در یک طرح تمدنی که دیدگاه ان را نسبت به جهان ووجود وادراک انها را شکل می دهد وانها را تفسیر می کند با انچه که درون انها هست وانچه انها میباشند. ... ودر دلایل اولیه مقاربت سیاسی, ما منافع را به تنهائی پایه نمی دانیم. وبلکه انرا نیز در وحدت میان افکار می بینیم که از رفتارهای انسان ها نشاءت می گیرد. که شامل مشخص منافع ومفهوم ان وابزارهای بدست اوردن ان می شود. ودیانت مسیحی صادق بود حتی در نسخۀ غربی ان چرا که می گوید "در ابتدا کلمه بود" وکلمه ویا فکر کار را بوجود می آورد. این غرب سلطه جو که اکثراً انرا مشاهده می کنیم که جولان می کند وصحنه زد وبند ودرگیری برای انها خالی شود. ولی هنگام حضور یکی منازعه گر ویا دشمن ویا رقیب با ان انرا در حالت دستپاچکی واضطراب می یابیم. _____________________________    *استاد دانشگاه وسردبیر مجله LE DEBAT  که در بیروت به زبان فرانسوی چاب می شود از طرف مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی. واینچنین بود وضعیتش در جنگ سرد در برابر دشمن ائدلوژی      واستراتژیک ان اتحاد جماهیر شوروی واردوگاه سوسیالیستی که فرو پاشید نه بر اثر قدرت و زور غرب بلکه بدلیل  ترک وفرسودگی وفروپاشی از دورن قبل از دخالت خارجی ها. واینچنین بود وضعیت غرب در برابر بیداری اسلامی معاصر که انقلاب ملت ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) انها را بیدار نمود. وهرکس تدبیر تاریخ را بنگرد خواهید که غرب در دوران قرون وسطی دچار همان دستیاچکر واضطراب شده بود در برابر فتوحات اسلامی در ایبیریار که به اندلس تبدیل شد پس از فتح آن.   در مشخص نمودن علت ویا علل ان علایم گفته شد: شوک فرهنگی وگفته شد: شوک مذهبی وگفته شد: ترس برای حضور وسرنوشت... وما نیز می گوئیم: سستی علایم ناشی از سستی طرح تمدنی وفکری است غرب به ان ایمان دارد واندا در زندگی وروابطش جریان می دهد وتلاش می کند انرا عمق دهد واعمال کند. بهمین دلیل انها نسبت به فرهنگ های دیگر ترس ونگرانی دارند .گر چه با قدرت وتوانائی ان آنس پیدا می کنند. ویژگی همیشگی غرب هنگامی که دچار شوک تهاجمی دفاعی ویا اثبات وجود از اطراف رقیب ویا مبارز متمدن می شود این است که نگران شود. حتی اگر این شوک تهدیدی برای استکبارشان وتکبرشان وبرتر بودنشان باشد تمایل به ابراز وحشت می کند واین منجر به ایجاد بغض ودشمنی ویا تشویق به انها می شود. وانها را وادار به خشونت وجنگ می نماید. واین دلیلی برای قدرت داشتن وسالم بودن واعتماد به نفس نیست , بلکه این نشان دهندۀ تنش واضطراب وسردرگمی است. در پرتو این اصل بنیادی رابطه دو جهان اسلام وغرب را موارد مطالعه قرار  می دهیم وبدین وسیله اینده ان را بررسی می کنیم واینده را نسخه ای طبق الاصل از وضعیت حال مشاهده نمی کنیم. که ثبات وتغییر در انسان ها یک دوگانکی حتمی است , با توجه به درک مان از نتایج انچه که تغییر می کند همچنان ثابت است چون بر  پایۀ اصول ثابت بنیان شده است. ب‌-                        بحران رابطه وچشم انداز را ه حل ها:- اتفاقات ویا بلاهائی که در مورد رابطه دو جهان اسلام وغرب انرا گذرانده در طول تاریخ کم نیست . وهمۀ انها ابستن درسهائی وعبرت هائی است که می تواند کمک کند در مشخص نمودن وبیش بینی صحنه ان در اینده. ازمون "ایات شیطانی" سلمان رشدی یکی از شاخص هائی بود که ان رابطه به ان منجر شد در دوران معاصر . و شاخص هائی در پی آن امد که در سایه عبور کرد وکمتر مورد توجه بژوهشگران ویا مطالعه کنندگان قرار گرفت ویا بازتابی قابل ذکر داشته است. تا اینکه ازمون نقاشی های کاریکاتور های دانمارکی چاب شده در روزنامه دانمارکی        “JYLLANDS-POSTEN”   بوجود آمد در سال 2005 وسپس توهین های پی در پی گستاخانه علیه مقدسات مسلمانان که اغاز گر ان سریال "فیلم های مستند" که به اسلام منسوب نموده اند... تا سخنرانی پاپ کنونی بندیکت شانزدهم در دانشگاه المانی "ایگینسبورگ" در 12 سپتامپر 2006 ورسیدن به ترور وحشیانه خانم مروا الشربینی در سالن دادگاه "در سیدن" در آلمان در روز یکم سپتامپر 2009 ... وجنجال افرینی پیرامون منع حجاب وپوشش نقاب وساخت مناره ها ... وهمۀ این اتفاقات سُمبلی است برای تجربه هائی از رابطه ای که مملو از اندوه است. ولی بنظر می رسد که روند تحول روابط میان دو جهان اسلام و غرب را روشن ساخته است. وافشا وفاش نمود حجم بحران وفرسودگی ظاهر آن . وهمزمان روزنه ای باز شد که فرصت می دهد برای بررسی انتقادی آن. ونگرش در نتایج ان. وهمۀ تا به امروز می گویند: " البته اوضاع روابط میان دو جهان خوب نمی باشد" واگر بدین نحو ادامه یابد که در آن دوری وسوء فهم ونگرانی وبه گمین نشستن وجود دارد در پایان راه فقط به دشمنی واضطراب بیشتر می رسد. وشاید به جنگ های بسیاری که ممکن است اغاز شود در امکان دیگری وجدیدی از جهان. ودر نتیجه هیچ منفعت واقعی ودرست برای دو طرف وجود ندارد ونه برای کسی  ونه برای صلح وثبات جهانی در دادن اختیارمان به پیامدهای ایجاد انگیزۀ ذاتی که بحران رابطه در ان جریان دارد با توجه به مراحل عقب گرد ودشواری ویا وضعیت کنونی که اخیراً به ان رسیده است. اما راه حل ها , سرتیتر های ان مورد شناسائی وشناخت قرار گرفته است ولی همانند داروئی شده است که بیمار ممانعت می کند که انرا بطور منظم وهمیشه استفاده نماید. واینکه در دو طرف نیروهای زنده وصادقی وجود دارد که قابل شمارش نمیباشند که از اعلام آنزجار  ومخالفت با انچه که بر جهان اعمال می شود توقف ننموده اند. واز نیت واردۀ وامادگی خود جهت مقابله با ان  بوسیلۀ تلاشهای مشترک وفعالیت هماهنگ شده وتکاملی میان دو جهان خبر داده اند. واین نیروها هنوز رشد می کنند ولی با چشم اندازی غیر روشن وبا  کندی شدید علیرغم سابقۀ حسنۀ ان  وانها به جهانی بهتر چشم دوخته اند. وبه برپائی نظام جهانی عادلانه تری وبه صلح وامنیت بین المللی با ثبات همیشگی .واین مقدمه هائی ویا نشان هائی از سلامتی در سطح نیت ها میباشد که منتظر ایجاد وقوع تحولات وتغییراتی در آینده است. ولی ان نیروها هنوز تبدیل به جبهه باز دارندگی متماسکی وسازماندهی شده نشده اند که دارای یک طرح مشخص وقابل آجرا باشد وبتواند موضع گیری هائی تغییراتی مثبتی اعمال نماید وهنوز نتوانستند یک پیمان همبستگی واقعی تشکیل دهندکه بر دیدکاه مشترکی نسبت به اهتمامات جهان وچگونگی برخورد با انها آستوار باشد. گر چه اعتراف به وخامت وضعیت این رابطه أمیدوار دهنده است برای برخی از افراد بی روحیه وضعیف در شرایط کنونی . وما در مقابل استمرار در سایت های جنون امیز جاری در جهان را همان آمید دادن ها ئی می دانیم چون این بمعنای هدایت بشر به گشتن همدیگر واعلام هرج ومرج وعدم ساماندهی که هیچ کس از گینۀ اتش ان سالم نمی ماند ودر اینجا تاکید می کنیم که هیج گزینه ای میان این دو گزینه وجود ندارد. واین ضرورت مطالعه وبررسی را ایجاب می کند که گریزی از ان نیست نسبت به جهان وبه روابط میان انسان ها  وبه دیگران ودر نتیجه به انچه میان ملت ها ومردم وجود دارد . واین از طرف دیگری حتمی می سازد تحقق حد اقل عدالت وتعادل میان انها وبازگشت حقوق مورد اختلاف ویا اشغال شده به صاحبان قانونی آن واحساس انها  به امنیت واطمینان به وجود وحال اینده اشان است. وتوجه به انها بشکل خالصانه وایجاد یک مشارکت حقیقی ومتعادل با انها. وبرپائی صلح دائمی تحت حمایت وپشتیبانی مراکز مشترک مورد توافق به دور از هرگونه تسلط ویا تهدید واین در فضائی از روابط حسنه که بر اعتماد واحترام متقابل ودیدگاه مشترک به آینده استوار باشد . وبر اعتراف به دیگران وحق انها در تفاوت وتنوع داشتن ودر محافظت از ویژگیهای اعتقادی وفرهنگی وحق انها در ازاد بودن قبل وبعد از همه اینها . بنابراین یک دیدگاه مختلف نسبت به جهان وانسان مورد نیاز است. واین بمعنای ایجاد اصلاحات اساسی در دیدگاه فرهنگی ودر افکار است وهمچنین در بسیاری از پایه های طرح فرهنگی لیبرالی. واین جهان که حاوی شش ملیار نفر انسان میباشد ممکن نیست وهیچگاه ممکن نبود که تحت سلطۀ واحدی قرار گیرند ویا تحت یک منظومه فرهنگی ومتمدن واحدی باشند. وسپس این کوتاه نظری می باشد که به اهمیت استراتژیکی جمعیتی نمایان شده در حضور 33 ملیون شهروند مسلمان در همه کشورهای جهان غرب توجه نکنیم. وانها بسرعت زیادی در حال افزایش شدن میباشد وبه پدیده روی اوردن به اسلام به معدل 6 نفر در روز فقط در فرانسه طبق انچه که برخی از رسانه های اورپائی نقل کرده اند. ج‌-  اشکالات شناختی وسیاسی در روابط :- اما در سطح رابطه با دیگران , این بنظر مان نیاز مند فعالیت موازی از طریق دو روند همزمان در تلاشهای مشترک است. روند شناختی وارزشی اخلاقی وروند سیاسی. روند اول چهره دیگری را تصحیح وآنرا پاگیزه می کند از الودگی منسوب شده به ان از جاهلیت وتوهم وتشویش ودوگانکی معیارها وتعصبات از طریق بازبینی انتقادی وشناختی جامع در برنامه ودر دانش ودر اگاهی ودر اهداف وببش بینی ها واما روند دوم میان منافع مشترک مساوات برقرار می کند وحقوق وهمۀ تکالیف را تصحیح می کند از طریق بازبینی انتقادی سیاسی موازی با تاریخ روابط میان مسلمانات وعرب ها از طرفی ومیان غرب از طرف دیگری...     د- مسلمانان مهاجر وبحران رابطه :- وانچه که درست است- به لحاظ برنامه ای- برای اصطلاح روابط میان دو جهان اسلام وغرب, مناسبت تر است که صحیح باشد نیز میان اهالی غرب ومیان دیگر شهروندان مسلمان غربی – و این بر اساس اعتراف به حقوق کامل شهروندی انها که می تواند یکی از پایه های نزدیکی وایجاد رابطه میان دو جهان باشد ودارای اهمیت است که توجه شود به اینکه دشوار است به لحاظ موضوعیت وبنابر دیدگاهمان به موفقیت رسیدن هرگونه روابط حسنه میان اقلیت های مسلمان وشهروندان غیر مسلمان تا زمانی که روابط میان جهان اسلام وعربی وغرب بدین وضعیت باشد. وهر گونه اصلاح ویا بازسازی ویا بهبودی که در این روابط بوجود آید. حتماً بطور مثبت منعکس خواهد شد در ثبات درون خود جوامع غربی. وهیچ کس بحث نمی کند در انچه برخی  از دانشمندان جامعه شناس غربی به ان اعتقاد دارند واینکه " فرزندان اقلیت های مسلمان در غرب نباید به "نمایندگان انحصاری" تبدیل شوند که اختلافات را استیراد می کنند به قلب جوامعی که انها را در آغوش گرفته است ویا به انچه که Olivier Roy   می نامد "گروگان هائی برای قضایای خاورمیانه". ... بله, کس در درستی این بحث نمی کند. ولی انچه که نباید در ان نیز مجادله نمود اینکه ان مهاجر ان مسلمان با قضایای کشورها یشان وحقوقشان اعلام همبستگی کنند چون انها بخشی از "امت اسلامی" هستند وبلکه چون انها نیز قبل وبعد از این مکلف هستند بناب ر شریعتشان واعتقادات مذهبی که از قضایای حق وعدالت وازادی در هر زمان ومکان اعلام طرفداری نمایند. به دور از هر گونه تعصب مذهبی ویا عرقی ویا قومی مربوط به انها ویا مربوط به دیگران وهمانند همۀ ازادگان جهان. وهیچ مسلمانی به لحاظ شرعی حق ندارد که به هر مسلمانی  در امری باطل ویا ظلم ویا اشغالگری یاری رساند. وبدین معنا معنای "امت واحده" قرآنی یک بعد اخلاقی وانسانی واستراتژیکی به خود می گیرد وحتی اگر صحیح باشد ان دو ایۀ قرآنی که این نامگذاری را ذکر نموده است منظورش "امت مسلمانان " باشد, همانطور که برخی مفسران اعتقاد دارند, در حالیکه نظر دیگران این است که ان امت مورد نظر دو آیه "ملت مسلمانان" بطور انحصاری نیست بلکه کل "نوع انسانی" ویا همۀ بشریت است ومعنای دوم نزد ما صحیح تراست. ودر نتیجه این ساده آندیشی است که آدعا کنیم اینکه همه مسلمانان دارای تعصب عضویت در امت مسلمانان بتنهائی میباشند. بنابر تکلیف دینی ودر همۀ احوال وشرایط.     ه- رابطه میان تروریسم ومقاومت با اشغالگران :- این "اشکال تروریسم بودن" یکی از بارزترین عنوان های انحراف در رابطه موجود میان دو جهان است. ومسلمانان جهان بعنوان مثال همواره در معرض شوک وهیجان قرار دارند وانها همۀ این جنجال سیاسی وقانونی ورسانه ای وامنیتی منظم را مشاهده می کنند که جریانات شناخته شده در غرب انرا تحریک می کند در مورد انجه که مربوط به دو قضیه مشروع بنا بر  نظرمان می باشد. ودو انسان عاقل نباید اختلاف نظر داشته باشند در مورد اصولی بودن انها ومنظورمان دقیقاً : حق مقاومت علیه اشغالگران بیگانه وجلوگیری از تجاوز علیه شهروندان وبه رعب انداختن بیگناهان. وهر دو انها  در شرایع الهی ومقررات بین المللی به رسمیت شناخته شده اند . وهرگونه تلاش برای ممزوج کردن انها ویا پنهان شدن پشت انها جهت ضربه زدن به دیگری بعنوان تحریف قوانین وگمراهی سیاسی است . واگر جهان مشغول این دو قضیه شود که در اصل از قانون علیت پیروی می کنند شایسته تر است که انها فهمیده شوند با توجه به دلایل ونه فقط به واگنش ها. چون غرق شدن در نقاش نتایج کمک نمی کند به فهم مشکلات مطرح شده وبه توضیح حکم درست وعادلانه . ودر این صورت همانند کسی  خواهیم بود که در یک قضیۀ بیهوده بحث می کند... ودوم اینکه واگنش به آنچه که حساب می کنیم از بین نمی رود مگر با از بین رفتن خود فاعل ان کار.       و- ذات اسلامی وسه انتفاضه (بیداری) :- مجدداً باز می گردیم به تاکید بر اینکه تجدد تقدیم نفس به دیگران اولاً نیاز مند ارائه صورت حساب انتقادی وذاتی از روش رابطه سابق /کنونی بمنظور شناخت واصلاح اشتباهات گذشته  وتجربه های رابطه سابق در دیدگاه ومفاهیم وعملکردها وموضع گیری ها نسبت به غرب بهر صورتی که بوده باشد. بشرطی اینکه در پی ان ویا همزمان با ان سه انتفاضه علیه ذات همراه با هم صورت گیرد که از زمانی سبقت بگیرند که از ان عبور کرده اند ومسلمانان خارج ان بوده اند.  ودر نتیجه خارج تاریخ بودند واین هزینه بر است وبلکه در همۀ زمینه ها هزینۀ ای هنگفتی دارد. اولاً : انتفاضه اول: انتفاضه ای فکری فرهنگی است که مسلمانان بوسیله ان اعتبار طرح تمدنی پیشرو وحیاتی را باز می گرد انند که در ان سه گانکی انسان تکمیل شد :  مقدس وعقل واقعیت در همراهی وچسبیده به زندگی وتحول وتغییرات جامعه انسانی ودر قرن های گذشته منظومئ هائی از معیشت والگوهائی از جامعۀ تکثرگرا ومتکامل ومتعادل وبا ثبات تولید نموده است. ما با اصرار دعوت می کنیم برای پیوستن به فرایند مهندسی مجدد برای ذات وابتکار مفاهیم جدید واجتهاد متفاوت که در قلب این عصر قرار دارد وسؤلات جدید آن را بر زبان بیاورد وبه ان جواب دهد. ودر برابر ان تسلیم شود. وتشکیل یک آهرم واقعی برای بیداری اسلامی جدید نماید وانرا متوجه تمدن جدیدی کند ومسلمانان را به ایفای نقش تمدنی از دست رفته بازگردانند چرا که بنظر می رسد که جهان بدون ان تمدن هیچ ثباتی نخواهد داشت. از طرف غرب مسیری پیشرو در زمینۀ انچه که جدال میان فکر وواقعیت نامیده می شود را طی نموده است. ویا جدال آیده ال بودن وواقعیت انطور که انها را تص ور می کرد با توجه به طرح تمدن مادی ویا دیدگاه تمدنی آن. وهنوز در برابر تجربه اسلامی در همین زمینه کارهای بسیاری وجود دارد که باید انجام دهد ویا اصلاح نماید ویا انرا ازمایش کند ونشان دهد چیکدۀ آن که به مردم منفعت می رساند. ویا برای عبور از آن در چاچوپ جدال میان فکر وآن واقعیت وبا انچه که هماهنگ است با مبانی وارزشهای طرح تمدنی اسلامی وباسخوگوی نیاز مندی های شخصیت مدرن وذات مدرن انسان مسلمان وجماعت مسلمان باشد. وشاید در برخی از مهمترین شرایط تشکیل ان تفکر مدرن وعقلائی که بکار گیری روش علمی جهت رسیدن به شاخت های گوناگون را خوب می داند وسپس جاری نمودن ان نتایج شناخت بدست امده  در مدیریت همۀ مشکلات زندگی . وهم اکنون جمهوری اسلامی ایران یک تجربه ای پیشگام ومنحصر به فرد در این راه ارائه می دهد. وویژگی متفاوت علمی وتکنولوژیکی آن علیرغم محاصره وتحریم نمونه ائی مثال زدنی شده است که اعجاب جهانیان را باعث شده است .  در ان شرایط همچنین ضرورت اعتراف به تنوع انسان ها در همه سطوح ووجود اختلافات در دیدگاه ها وانطباق آراده ای با یک حقیقت اساسی که در نظام زندگی ومعیشت مردم همواره یک نظر دیگری وجود دارد که احتمال درست بودن ان وجود دارد ورسالت دینی ایجاب می کند که ان لحاظ شود وبه حساب آید در همۀ شیوه های حرکت وهدایت آن. واین رسالت وجود امد ونازل شد بخاطر دیگران وهدایت انها قبل از هر چیز دیگری وحتی در دشمنی برخی از معیار ها وارزش ها در فرهنگ اسلامی وجود دارد که تمایل به ابتذال وباج گرفتن واختلاس ونا بودی مادی ومعنوی را تحریم می نماید. دوم : انتفاضۀ دوم: انتفاضۀ فقهی جهت نجات دادن ذات. پس از انکه سازمان ها ومرجعیت های فقهی بعنوان یکی از رهبران جامعه در اسلام مشخص شده اند وشاید مهمترین انها بطور مطلق باشند. لذا انها مسؤولیت جاری نمودن طرح تمدنی جهان در شبکۀ زندگی مسلمانان وتدوین منظومۀ معاصر ومدرن ان در همۀ صحنه ها وزمینه ها را بعهده دارند. واین همان نامگذاری امام خمینی قدس سره میباشد " در تحقق وتجسم یافتن فقه عملی اسلام" واغاز ان در عبارت وجهش فکری ومذهبی وقانونی وسیاسی وارزشی وحکومت ومدیریت زندگی وروابط وساماندهی ان وهدایت ان ... تا رسیدن به تحولات ونیازهای آینده واستراتژی ها برای آمت. حرکت نجات دادن فقه که ما به ان دعوت می کنیم ودر پرتو سهل انگاری فقهی که جدیدا بوجود آمده وبه مرز بی برنامه ای واهمال وادعای سمت فقهی رسیده از طرف برخی  از دارندگان دیدگاه منحصر به فرد که اهل علم وتخصص وتجربه نمی باشند ... این جنبش نجات دادن فصول ان تکمیل نخواهد شد مگر آینکه در اولویت اهتماماتشان قرار دهند بازنگری در زیر ساختارهای فقهی وساماندهی مجدد آن بر مبانی مدرن وجدید وقاطع تا تبواند وضعیت سهل انگاری فقهی ویا " سرقت فقهی" موجود را کنترل نماید. وبنابر بیش بینی مان اینکه سازمان های مذهبی ومراکز وحوزه های علمیه اگر برنامه ریزی وآراده نماید پس از بازکردن اغوش باز خود وپیشرفت سازی بنیان ها وروش های عملکرد ان ودرک طبیعت ماموریت های مورد نیاز می توانند این مسؤولیت را بعهده گیرند با همۀ پیامدهای ناشی از آن حتی اگر بشکل تدریجی باشد. بشرط اینکه طبق بررسی باشد وبر پایۀ یک دیدگاه وشیوۀ محکم استوار باشد ومجهز به توانائی های انسانی ضروری واساسی باشد.  لذا از امروز به بعد مجاز نیستیم با توجه به اینکه فشار ها بر اسلام ومسلمانان زیاد است وحجم تهدیدها بزرگ است وکندی پاسخگوئی مزمن که حساب زمان را در حرکت فقهی وعملکرد ان دخالت ندهیم واگر این کار را انجام ندهیم وبه سطح مسؤولیت پذیری نرسیم که بر زندگی مان فشار می آورد ومعیشت ما را به عقب گرد ومعلولیت ویا اهمال دچار می سازد در استخراج وابتکار نیازهای فقهی آن. لذا زمان همان زمان است, واین سُنت ان است. وان همان چیزی است که به سکون ما حمله خواهد نمود تا اینکه تبدیل به " پماد حیاتی" شود برای طرح تمدنی مان وطرح اجتماعی وحیاتی که مسلمانان انرا اصلح می دانند برای زندگی انسانی وهر گونه تاخیر در فعال سازی توانائی های فقهی مان ودر قدرت استنباط واجتهاد باعث خواهد شد که قدرت شریعت وقانون گذاری وماموریت ان در مدیریت زندگی مردم واسان سازی ان سخت تر گردد وجلوگیری نماید از هرگونه بیداری ویا اصلاح ویا تدبیر. وبنظر می رسد که محاسبۀ زمان با توجه به اینکه سلاحی دو لبه است انطور که می گویند تبدیل به یک شریک شده  در تعیین سرنوشت تحول تمدنی افراد بشر شده است. ونه یک دخالت کننده وتاثیر گذا ر فیزیکی  در جامعه شناسی سیاسی است که هزینه می کند وخرج می کند واز معادله های رابطه ای تغذیه می شود. اما در دوران معاصر درد ناک خواهد بود وما در اغاز قرن بیست ویکم کسی می آید که به ما بشارت می دهد که اخیراً در رقابت فقهی به یک دستاورد رسیدیم که عبارت است از اینکه دیۀ زن معادل دیۀ مرد است! ... عقل تاریخی ما واقعاً در بحران است... ودر برابر یک امتحان سخت قرار دارد , ای کاش که در این امتحان دچار ذلت نشود. اما به لحاظ مبتلا شدن به نشت های مذهبی در میان مسلمانان , سازمان ها تلاشهای زیادی وبزرگی انجام می دهند در سطح تقریب میان مذاهب اسلامی وتقویت وفعال سازی وجذب انسان ها. تقریب میان مذاهب همانطور که فلسفه واهداف ووظیفۀ ان میباشد وهما نطور که خرد مندان وفعالان ان می دانند نباید اکتفا نمایند به نشت کُند فقط در میان افراد انگشت شمار نخبگان مذهبی , وبلکه باید همه افراد وهمت ها دست بکار شوند, وحتی کسانی که مخالف باشند به لحاظ ایدلوژی وفلسفی تا اینکه تقریب ودستاوردهای تکمیل شده ان جاری تر شود در رگهای ملت وهمه جریان های توحیدی ان ودر هوشیاری وبرداشت هر مسلمان نسبت به مسلمان دیگر ودر اگاهی هر مسلمان.  وبا توجه به این مسئله دعوت به انچه که "فقه مهاجرت" نامیده می شود قرار می گیرد که ما از نقاط مثبت ان قبلاً تجلیل نموده ایم. واگر مجال ظهور وشکل گیری وموفقیت پیدا کرد در برخورد با نیازها وقضایای مربوط به مهاجرت بشرط اینکه از تناقض در استنباط احکام وفتاوی دوری کنند ویک فقیه در مبانی واصول چیزی حلال نکند وهما نطور در فروع آن , آنچه که یک فقیه دیگری انرا حرام کرده است. ومهاجران مسلمان از این اضطراب وتعارض دچار ان چیزی می شوند که مسلمانان اندلس پس از باز پس گرفتن ان از طرف ارتش های نصرانی ازاد کنندۀ ان شده اند چرا که برخی فقهای ان زمان فتوای خروج بازماندگان انها به بلاد مسلمانان داده اند تا اینکه تحت حاکمیت یک سلطان (پادشاه) اسپانیائی غیر مسلمان قرار نگیرند در حالیکه فقهای دیگری فتوای داده اندکه انها در کشورشان (اندلس) باقی بمانند... واین تناقض بدترین اثر داشت بر اینده حضور اسلام در ان بهشت از دست رفته که دیگر از دست رفته نبود بدلیل عدم وجود درخواست گنندکان ان. سوم: واما انتفاضۀ سوم : عبارت است از انتفاضۀ سیاسی ودر گفتمان وچرا که ممکن نیست برای بحران هویت فرهنگی که مسلمانان وچار ان هستند در همۀ نقاط جهان مگر اینکه تنوع در نگرش هایشان نسبت به طرح تمدنی اسلام ونقش سیاسی وبیدار کنندۀ دین اسلام تولید نماید- چون دین اسلام حضور یافت با موضوعیت وقدرت در صحنه اسلامی وبین المللی بعنوان گزینه ای ایدئولوژیکی وسیاسی وتغییری واستراتژیکی. استمرار در عقب انداختن استحقاق دموکراس وچرخش حاکمیت ویا عقب انداختن ان ویا فرار از آن ومانور دادن روی آن . وامعان در مصادرۀ اراده مردمی درون جامعۀ سیاسی در جهان اسلام وعربی مانع اصلی در برابر به حرکت افتادن تحرک امت های اسلامی در روند اصلاح جامع ذات وفرا هم نمودن شرایط بازدارندگی ومقابله تمدنی. اما در سطح گفتمان , ما اگاه تر هستیم به انچه که گفتمان سُنتی برای ما بوجود آورد که به خارج ارائه می شد, بخاطر سوء فهم ولغزش در ایجاد ارتباط با دیگران وگاهی حتی تحریک انها وگاهی با اتخاذ حکم قبلی علیه آنان وگاهی دیگر با عمومیت بخشیدن به انها واین علاوه بر مجموعه ای از امور حتمی که به انها اطلاق می شد همانند کفر وانحلال اخلاقی وآباحی گری وجرم بودن لیبرال منشی وارزشهای انها واعتقادات انها وخالی نمودن انها از نقاط مثبت... واین راه های ارتباط واشنائی وهمکاری میان ما وانها را قطع می کند. وانها را وادار به بازگشت به ذاتشان وباعث بستن گوش هایشان از شنیدن حقایق قضایای مان می نماید  وباعث امتناع از ایستادن  کنار انچه که ما  انرا حقوق صحیح ومشروع خود می داینم , وشاید این نیز انها را وادار کند تا اینکه در اغوش مخالفان ویا دشمنان قرار گیرند. وبدین شکل وبا دستان خود دو آذیت ویا خسارت برای خودمان وقصیۀ امان به دست  می اوریم "اولین انها: از دست دادن سلاح موضع دیگران ودومین انها تخریب چهرۀ مان وقطع راه میان ما ومیان عقلانیت واگاهی انها وهمچنین با تاثیر گذاری انها در اینده.       ز- پایان : جای از ناکامی انتفاضه های سه گانه علیه ذات با امتدادهای اصلاح گرانه وحقیقی وممکن دورن جهان اسلام وعرب ما شاهد علایمی از نهضت ها وبیداری های عظیمی بوده ایم بدست کسانی که اقدام به برخی از ان نموده اند. ودر طول مناطق پراگندکی اقلیت های مسلمان , ولی مسلمانان جهان وطرح تمدنی انها که در رسالت دین انها تجسم دارد فرصت نیافتند که تبدیل به یک تشکل اصلی وتغییری شوند در تصمیم گیری وایجاد اینده برای بشریت وهمچنین انها نتوانستند شرکای تاثیر گذار باشند در وضعیت وسرنوشت آن . بیرون امدن سه ملیون نفر در انگلیس برای راهپیمائی جهت اعلام مخالفت شان با جنگ علیه عراق در سال 2003 وبیرون آمدن هزاران نفر در خیابان های پاریس هنگام جنگ صهیونیستی علیه لبنان در تابستان 2006 در حالیکه فریاد می زدند "اسرائیل قاتل است , اسرائیل تروریست است" . وبرپائی دادگاه مدنی در بلژیک وایرلند وکشورهای دیگری که اسرائیل را محکوم می نماید وانرا متهم به ارتکاب جنایت جنگی وجنایت علیه بشریت می کند در جنگ علیه لبنان وعلیه فلسطینی ها وصدور گزارش های بین المللی همانند گزارش گولدستون در 2009 وپرهیز مسؤولان اسرائیلی بلند رتبه از ورود به برخی از کشورهای اورپائی بخاطر ترس از اینکه در معرض بازداشت ومحاکمه قرار گیرند باتوجه به اینکه متهم به ارتکاب گشتارهائی در حق فلسطینی ها هستند وبه صف ایستادن صدها سازمان مردمی بین المللی دارای گرایش های متعدد ودیدگاه های ایدولوژیک وسیاسی در همایش ها وگنفرانس پی درپی ومملو از جمعیت جهت محکوم کردن رژیم صهیونیستی وعملکرد وی وایستادن در کنار حقوق عربی واسلامی... همۀ اینها شایسته فکر کردن در مورد ان میباشند واین گواه است براینکه جهان در حال تغییر است واینکه غرب در سطح جوامع مدنی نیز در حال تغییر است... ومورد نیاز مان این است که اگاهی لازم فراهم شود جهت ملاقات با همه ان ازادگان در وسط راه . دیدگاه واقعیت عقلائی میان جهان اسلام وغرب ایدئولوژی وسیاسی چهرۀ ایندۀ نزدیک بشارت دهنده وامیدوار دهنده بنظر نمی رسد ولی ما در اینده عقلائی دور میان جوامع ما وبر ارادۀ مان شرط می بندیم... وآینده الان شروع می شود. وهمچنین انچه که ذات وهر رابطه با دیگران روی ان استوار خواهد بود. وسنت های جامعۀ بشری بشارت می دهد که فعل تولید کنندۀ واگنش وپاسخ ان می باشد . گرامشی در مورد بد بینی عقل وامیدواری اراده سخن می گوید . آیا در اشتباه بود؟    




مطالب مرتبط

رویداد ایده پردازی در موضوع روابط بین المللی جوانان ایرانی

رویداد ایده پردازی در موضوع روابط بین المللی جوانان ایرانی

هفتمین دوره آموزشی-تشکیلاتی اتحادیه بین المللی امت واحده با عنوان "رویداد ایده پردازی در موضوع روابط بین المللی جوانان ایرانی" با حضور افراد و اساتید مختلف، از 17 تا 19 شهریور ماه دراردوگاه آبعلی برگزار شد.

|

چرا فکر تقریبی به جریان سیاسی ربط ندارد؟
نمونه هایی از رفتارهای غیرتقریبی طرفداران دوجناح سیاسی

چرا فکر تقریبی به جریان سیاسی ربط ندارد؟
نمونه هایی از رفتارهای غیرتقریبی طرفداران دوجناح سیاسی

برخی از مدعیان جریانی که خود را پایبندتر به نظام می داند و مدعی – به زعم بنده در حد شعار!- تبعیت محض از رهبری هستند هم دست کمی از برخی رقبای ظاهرا سیاسی خود ندارد! بعبارتی در این مساله نوعی وحدت فکری وجود دارد و اتفاقا این نکته نشان می دهد که تقسیم جامعه صرفا بر اساس جریان سیاسی، ...

|

افطاری وحدت و مقاومت

افطاری وحدت و مقاومت

|

برنامه تلویزیونی هم قصه

برنامه تلویزیونی هم قصه

هشت سال از شروع فعالیت‌های «اتحادیه بین‌المللی امت واحده» گذشته است. طی این سال‌ها تمام تلاشمان را کرده‌ایم که تا گوشه‌ای از باری که باید برای انقلاب اسلامی در ...

|

ده نکته درباره وحدت و افراطیون

ده نکته درباره وحدت و افراطیون

برخی تلاش می کنند تا با سیاسی کردن مساله وحدت، آنرا به ضرورتی مقطعی تقلیل داده و صرفا در مقابل دشمن مشترک معنا کنند، حال آنکه وحدت مد نظر دین برای ایجاد تمدن اسلامی و حاکمیت ارزشهای اسلامی در جهان است.

|