اهل سنت ایران همواره جریانی معقول، محب اهل بیت علیهم السلام و به دور از افراط و تفریط بوده اند و در کنار شیعیان زندگی خوبی را داشته اند. در انقلاب و جنگ تحمیلی شهدایی را تقدیم کشور نموده و مهمتر از همه بر دینداری و دین مداری در زندگی خویشتن تاکید دارند.
لزوم تقدم رویکرد اجتماعی بر رویکرد سیاسی
اصل اولی که در قبال موضوع «اهل سنت ایران» باید بدان اذعان کرد پذیرش این «واقعیت موجود» و تبعات مترتب بر آن است که از جمله آنها ایجاد فضایی سالم و بدون تحریک و توهین برای این برادران در عرصه های عمومی و خصوصا رسانه ای است. چیزی که برخی جریانات تندرو بدان اذعان نمی کنند.
دیگر دوره آن زمان که اقلیت اهل سنت در شهرهای مرزی زندگی کنند گذشته است و این اقلیت کشور برای رشد علمی و عملی به شهرهای بزرگ مهاجرت نموده و همراه با سایر مردم در حال فعالیت برای رشد و توسعه کشور هستند. بعلاوه امروز رسانه ها، فاصله ها را کوتاه نموده و اتفاقات را براحتی منتقل می کنند. خصوصا که دشمنانی مترصدند تا چنانچه دیده ایم از سخنرانی یک روحانی ناآگاه یا مغرض در یک جلسه خصوصی موجی از تنفر و تعصب بیافرینند و آن را به همه شیعیان تعمیم دهند.
در آن سوی سکه می دانیم که اهل سنت ایران همواره جریانی معقول، محب اهل بیت علیهم السلام و به دور از افراط و تفریط بوده اند و در کنار شیعیان زندگی خوبی را داشته اند. در انقلاب و جنگ تحمیلی شهدایی را تقدیم کشور نموده و مهمتر از همه بر دینداری و دین مداری در زندگی خویشتن تاکید دارند.
حال می بینیم، عده ای که شاید برخی اهداف سیاسی را دنبال می کنند تاکید دارند که باید اهل سنت وزیر یا استاندار داشته باشند تا حقوق شان تامین گردد، حال آنکه مطلعان به واقع می دانند که مهمتر از این مساله ایجاد فضایی مناسب در سطح زندگی اجتماعی است که در آن هیچ گونه «تبعیض» و «تحریک» نباشد.
اگر این شرایط مهیا شود عقلای اهل سنت نیز اذعان دارند که انتخاب شایستگان – از هر مذهب و قومی که باشند- بیشتر برای مردم مفید است. چه بسیار مسوولان سنی مذهبی که شایستگی نداشته اند و چه بسیار شیعیانی که اینگونه بوده اند. لذا گرچه انتخاب مسوولان بومی هر منطقه نوعاً مفید و مناسب است ولی مهمتر از بعد سیاسی، اصلاح بعد اجتماعی زندگی اهل سنت در ایران است.
- وقتی هیچ شبکه ای را بنحوی طراحی نکرده ایم که یکی سنی با خانواده اش به راحتی پای آن بنشیند چطور انتظار داریم که به شبکه های تندی مثل کلمه و نور و امثالهم روی نیاورند و معتدل باقی بمانند؟ متاسفانه شاهدیم که حتی شبکه یک نیز دست به تولید برنامه هایی با رنگ و بوی منتقدانه نسبت به عقاید اهل سنت می زند. آیا واقعا این به صلاح کشور است که اهل سنت را با وجود نیاز طبیعی شان به رسانه و برنامه های متنوع به خارج از کشور سوق دهیم؟
- وقتی حرم های زیارتی ما نیز بعضا دچار افراط می شوند چطور انتظار داریم اهل سنت پایبند به زیارت و توسل باقی بمانند و گرفتار وهابیت یا جریانات تندرو نشوند؟ چرا برخی منبری های غیرتوجیه باید در این مراکز سخنرانی کنند حال آنکه می دانیم بخش زیادی از اهل سنت شرق و غرب کشور به زیارت این اماکن خصوصا زیارت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مقید هستند؟ نگارنده شاهد بوده که همزمان با حضور برخی اهل سنت در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، الفاظی ناپسند درباره مقدسات ایشان بیان شده است.
- وقتی ناآگاهان و برخی مداحان، به عقاید اهل سنت توهین می کنند یا عمداً سعی می کنند اهل سنت را وهابی نشان دهند و در جامعه شیعی از ایشان هراس می افکنند چطور انتظار داریم که یک «زندگی عادی» و بدون دغدغه و هراس شکل بگیرد و «دیگری پنداری مذهبی» نگاهها را به سوی افراطیون نکشاند؟
- وقتی اعتماد به برادران اهل سنت خصوصا در مسائل امنیتی یک فرآیند سخت تصور می شود و امثال شهید شوشتری نیز در این راه کشته می شوند، چطور انتظار داریم که با سرباز و نظارت و کنترل بتوانیم یک امنیت پایدار ایجاد کنیم؟ آیا اگر دیوارهای بی اعتمادی را کوتاه می کردیم اینک خود اهل سنت ایران محافظان مساجد و حسینیه ها در مقابل افراطیون نبودند و رسواگر شعارهای ادعایی ایشان نمی شدند؟
مثال و نکته در این باب بسیار است که به همین موارد بسنده می کنیم. بنظر می رسد که باید تمهیداتی در سطح کلان برای بازگرداندن نگرش صحیح و مناسب به اهل سنت در ایران ایجاد گردد تا جایی که هیچ سنی ایرانی حس نکند غریبه یا متفاوت است. ان شا ء الله. این گام اصلی و نیاز حقیقی اهل سنت ماست.