در حال بارگذاری ...

خیلی از ما شاید درباره اسلام و تبلیغ آن در کشورهای اروپایی و حتی آمریکا شنیده باشیم اما حتما سر در آوردن از وضعیت مسلمان ها در کشوری کمونیستی مانند چین وسوسه ای است که به راحتی نمی توان از کنارش گذشت. گفتگوی ماهنامه حلقه وصل با حجت الاسلام عسکر آقایی یکی از منابعی است که می تواند به این وسوسه تا حدی پاسخ بدهد. این نشریه در شماره ششم خود به انتشار گفتگو با این مبلغ پرتلاش پرداخته که خواندنش را شدیداً توصیه می کنیم. حالا دیگر خود دانید.

جانیوز: اولین بار در دومین دوره جشنواره عمار بود که نام آخوند چینی به گوش رسید؛ آنهم بواسطه مستندی با همین نام. حجت الاسلام عسکر آقایی همان آخوند چینی ست که بواسطه سفرهای تبلیغی به چین به این نام معروف شده است. این عنوان جذاب در کنار موضوع تبلیغ اسلام در چین که حتما کنجکاوی هر کسی را برمی انگیزد باعث شد تا او معروف شود و در مناسبت های مختلف خاطرات خود را که انصافا شنیدنی هم هست، بازگو کند. خیلی از ما شاید درباره اسلام و تبلیغ آن در کشورهای اروپایی و حتی آمریکا شنیده باشیم اما حتما سر در آوردن از وضعیت مسلمان ها در کشوری کمونیستی مانند چین وسوسه ای است که به راحتی نمی توان از کنارش گذشت.

گفتگوی ماهنامه حلقه وصل با حجت الاسلام عسکر آقایی یکی از منابعی است که می تواند به این وسوسه تا حدی پاسخ بدهد. این نشریه در شماره ششم خود به انتشار گفتگو با این مبلغ پرتلاش پرداخته که خواندنش را شدیداً توصیه می کنیم. حالا دیگر خود دانید.

محمد رستم پور: حجت الاسلام عسکر آقایی را در مراسم تشییع جنازه شهدا دیدم. از اصفهان آمده بود، بی ساک و وسایل. این گفتگو را پشت سر جنازه شهدا انجام دادم. اواسط مصاحبه یکی از دوستان چینی اش زنگ زد و خبر داد که تهران است. آخوند چینی هم بلافاصله آدرسش را پرسید و به همراه به دیدن دوست مسلمانش رفتیم. عسکر آقایی، بسیار خوش رو و مهربان است و در گفتگو با چینی ها بسیار جذاب و دیدنی می شود. آقایی در این مصاحبه به شدت بر مسجدمحوری در کار تشکیلاتی تأکید می کند و اصرار دارد چارچوب تشکیلات دینی تنها زیر گنبد مسجد برقرار می شود و پابرجا می ماند.

 

ابتدا خودتان را به صورت مختصر معرفی کنید.

عسکر آقایی هستم، معروف به آخوند چینی. متولد سال1362، در سال 1380 دیپلم ریاضی گرفتم و وارد حوزه شدم. دو سال در حوزه علمیه امام صادق (ع) شهرستان اهر در آذربایجان شرقی، 6 سال در حوزه علمیه امام صادق (ع) خوراسگان اصفهان، دو سال در حوزه علیمه امام صادق (ع) چهارباغ اصفهان و 6 ماه هم در حوزه علمیه ملاعبدالله کنار میدان امام (ره) اصفهان. در حال حاضر سال سوم درس خارج فقه و اصول آیت الله العظمی مظاهری را در حوزه علمیه صدر بازار می گذرانم. در کنار حوزه، در ترم چهارم کارشناسی ارشد شیعه شناسی در مرکز تخصصی حوزه علمیه اصفهان مشغول به تحصیل هستم.

 

از چه زمانی دنبال آموزش زبان چینی رفتید؟

 از سال ششم طلبگی، آموزش زبان های خارجی را کنار درس حوزه شروع کردم. از همان پایه ششم زبان فرانسه را شروع کردم، بعد از دو ترم بنا به دلایلی زبان فرانسه را رها کردم و از سال هفتم زبان چینی را شروع کردم.

دوره های آموزشی زبان چینی چگونه بود؟

از سال 1387 به مدت دو سال مداوم هر روز سه ساعت وقت صرف آموزش زبان چینی کردم.  بعد از دو سال برای یک دوره کوتاه مدت تحصیلی- تبلیغی عازم پکن شدم و در دانشگاه BLCU دوره کوتاه مدت آموزش زبان چینی گذراندم و پایان دوره B4 از این دانشگاه گرفتم. سال 2010 دو بار به عنوان مبلغ برای اکسپوی 2010 شانگهای اعزام شدم و در آنجا با لباس مقدس آخوندی کارهای تبلیغی انجام می دادم. سال 2011 یک دوره دیگر در دانشگاه BLCU گذراندم و پایان دوره D8 از این دانشگاه گرفتم. سال 2012 هم دوباره برای یک دوره تبلیغی به پکن و چند شهر دیگر چین اعزام شدم. 

هدف تبلیغ برای شما چیست؟

در این مدت تنها چیزی که در ذهن من بوده و از خدا هم خواسته ام که نوکر اهل بیت باشم و با این زبان بتوانم برای اهل بیت نوکری بکنم.

آموزش زبان چینی به عنوان یک علاقه شخصی دنبال کردید یا یک برنامه و سازماندهی از طرف حوزه بود؟

 بنده خودم علاقه داشتم و به لطف خدا از طرف دفتر تبلیغات اسلامی قم شعبه اصفهان، به همت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای احمد زادهوش که آن موقع رئیس دفتر تبلیغات بود، یک دوره آموزش زبان چینی برای طلبه ها گذاشته شد. ابتدای دوره 24 طلبه بودیم، بعد از دو ترم 14 طلبه شدیم و در نهایت 8 نفر باقی ماندیم که برای دوره تبلیغی -تحصیلی کوتاه مدت به دانشگاه پکن رفتیم.

وضعیت مسلمانان در چین را چطور ارزیابی می کنید؟

اگرچه مسلمانان چین اطلاعات اندکی از اسلام دارند، اما در همان موارد اندک مقید هستند. مراسم ها و عبادات را در پایگاه اصلی اسلام یعنی مسجد انجام می دهند. زمانی در کارهای تبلیغی-فرهنگی و حتی کارهای علمی و هنری موفق هستیم که مسجد محلی باشد برای تمام کارهای ما، نه صرفاً محلی برای عبادت و عزاداری. در چین هر مسجدی از بخش های مختلفی تشکیل شده: وضوخانه، دستشویی، حمام، تالار مراسم، آشپزخانه، رختشورخانه، اتاق روحانی و ... در این اتاق، آخوند همیشه حاضر است و هر وقت کسی سؤالی داشته باشد و مراجعه کند، پاسخگوی سؤال او وجود دارد.

از خصلت های بارز دیگر این مساجد، این است که از اذان صبح مسجدها باز می شوند و یکسره باز هستند تا اذان عشاء. اتاق مهمان، کلاس درس و بخش های دیگری که بسیار دیدنی است. شاید برای شما عجیب باشد. هر مسجدی یک محل برای ذبح شرعی دارد. یک اتاق برای ثبت تولد و وفات مسلمان ها، اتاقی برای فروش محصولات فرهنگی. کنار مساجد شما می توانید به راحتی غذاهای اسلامی پیدا بکنید. متأسفانه مسجدمحوری مسلمانان چین از ما ایرانی ها بیشتر است. ما به جای اینکه مسجد را پایگاه اصلی فعالیت های فرهنگی قرار بدهیم، آمده ایم در قالب فرهنگسراها حتی جوانان مسجدی هنرمند و فعال در زمینه شعر و سرود و کارهای هنری را هم از مسجد جدا کرده ایم. بچه های ما برای مسجد تهدید حساب می شوند و عمدتاً توسط بزرگترهای مسجد و اعضای هیئت امنا از مسجد طرد می شوند. در حالی که انقلاب اسلامی ایران به برکت تشکیلات مساجد پیروز شد. دلیل مشکلات و موانع مسلمانان انقلابی در کشورهای عربی چیست؟ چون اولاً از حیث رهبری ضعیفند و ثانیاً تشیکلات منسجمی ندارند. در چین، همه کلاس های دینی در مساجد برگزار می شود.

یعنی حوزه جدا از مسجد نیست؟

اصلاً جدا نیست، حجرة طلبگی مسجد است. وقتی کسی به مسجد مراجعه می کند، هم این طلبه را می بیند و هم احترام گذاری به او را یاد می گیرد.  بعضی ها احساس می کنند اگر طلبه اگر زیاد در دید باشد، قداستش کم می شود؛ در حالی که هر چقدر طلبه در دسترس مردم باشد، هر اندازه جوان بتواند راحت بیاید با من صحبت بکند، رابطه بهتری با دین پیدا می کند. 

این مسجد محوری ناشی از آن فعالیت تبلیغی مبلغین  اولیه بوده که این سنت را پایه گذاری کرده اند؟

 بله دقیقاً همین مربوط به همان محور اولیه بوده است. جالب است بدانید این سنت و فرهنگ هم از طرف مسلمانان ایرانی وارد چین شده است. همین حالا هم آداب و سنن ایرانی و حتی الفاظ ایرانی در بین مسلمانان چینی رایج است؛ مثلاً به یکدیگر کلمه «دوست» می گویند. نماز صبح را می گویند بامداد، نماز ظهر را می گویند پیشین، نماز عصر را می گویند دیگر. نان در زبان چینی می ام بائو است، اما مسلمانان از همان کلمه نان استفاده می کنند.

این آشنایی با فرهنگ ایران، به خاطر کثرت رفت و آمد ایرانیان به چین بوده است؟

بله، اشعار فارسی در بین کتب ادعیه عربی چینی ها وجود دارد. مثلاً کتاب دعایی مانند کتاب های ارتباط با خدا دارند که روی آن نوشته «الدعا مخ العباده» یک شعر فارسی در مدح مولا علی ابن ابیطالب در این کتاب اعراب گذاری شده که اینها فکر می کنند دعاست و آن را مثل دعاها می خوانند. نور ولایت تویی شاه سلام علیک/ شمع هدایت تویی شاه سلام علیک// معدن احسان تویی مظهر عرفان تویی/ کاشف فرقان تویی شاه سلام علیک//

وضعیت معیشتی مسلمانان چین چگونه است؟

در چین هم ثروتمند وجود دارد و هم فقیر، اما بیشتر مردم فقیرند و بین زندگی آنها تفاوت فاحشی وجود ندارد. ممکن است در کنار کوخ ، کاخ هم ببینید؛ اما از لحاظ معیشتی زندگی مسلمان ها یک دست است. مسلمان ها در شهرهای بزرگ معمولاً به کارهایی مانند پخت و پز در رستوران های اسلامی، خرید و فروش محصولات در مغازه های اسلامی و کار در رستوران های اسلامی و همچنین شغل های دامداری و ذبح حیوان و خرید و فروش محصولات غذایی اسلامی مانند بستی اسلامی با مارک ایلی و مهر حلال مشغولند. برخی هم همچون مابقی مردم چین در کارهای ساخت و ساز و کار در ادارات فعالیت می کنند. در مناطق شمال غرب چین که انبوه مسلمان ها وجود دارد، باغداری و دامپروری و کشت و کار رواج دارد.

مسلمان ها امکان استخدام در نهادها و ادارات دولتی ندارند؟

امکان استخدام در نهادها دارند و هیچ مانعی برای آنها وجود ندارد، اما چیزی که هست دولت چین برای اینکه دین را به رسمیت نشناسد و تراکم های دینی را از بین ببرد، کشور را به 56 ملیّت تقسیم کرده است. ملیّت بزرگ چین «خنجو» نام دارد که 92 درصد جمعیت کل چین را تشکیل می دهد. 10 ملیت از 55 ملیت دیگر به طور کامل مسلمان هستند.  

مواجهه دولت با مسلمانان و مخصوصاً با شیعه ها چطور است؟

چین هیچ اسمی از هیچ دینی نمی برد، حتی از یهودیت و مسیحیت هم اسم نمی برد. با ملیّتی کردن جامعه می خواهد نقش دین را در جامعه کم کند. مردم با مفهوم جایگزینی به نام ملیت، شناخته می شوند. شما با داشتن ملیّت می توانید حتی در مجلس کرسی داشته باشید.  در ادارات هم شما را به عنوان ملیت تان می شناسند، چه به عنوان کارمند و چه به عنوان ارباب رجوع.

آیا برخوردهای مستقیم خشونت آمیز هم با مسلمانان دارند؟

در مناطقی که تراکم مسلمان ها زیاد است، مانند شمال غرب یا همان استان سین کیانگ به بهانه های مختلف سخت گیری می کنند تا مسلمانان از آن منطقه مهاجرت کنند و این تراکم جمعیتی به هم بخورد و ساکنان منطقه ادعا کنند این منطقه، مسلمان نشین است؛ یعنی هویت جدیدی برای چینی ها نسازند و ادعای خودمختاری نکنند.

کار تشکیلاتی را در چین چطور دیدید؟ هم در میان مسلمانان و هم در میان غیرمسلمانان؟

چین یک کشور امنیتی شدید است، همه اقدامات و فعالیت های شما تحت نظر است و اگر کار تشکیلاتی شما سر سوزنی با حزب کمونیست کوچکترین مخالفتی داشته باشد، در نطفه خفه می شود. اغلب مسلمانان با تابلوی «حب الوطن من الایمان» و با این ادعا که ما مخالف حزب کمونیست نیستیم و حتی با ابراز علاقه به حزب کمونیست کارهایشان را انجام می دهند. یعنی اگرچه وابستگی اعتقادی ندارند، ولی وابستگی سیاسی دارند. گروه های تبشیری مسیحی هم به شدت فعالیت دارند. رادیو و تلویزیون چین تحت سانسور شدید است و برای مثال، شما هیچ وقت نمی توانید در مورد وضعیت بهداشت در چین صحبت کنید.

دولت مردم را طوری تربیت کرده که مردم بگویند ما همه چیز داریم. درست است رفاه در تردد و حمل ونقل شهری وجود دارد، گسترش خدمات شهری شکم مردم را سیر نمی کند، اما در عین حال مردم بسیار از وضعیت زندگی راضی اند. بسیاری از گردشگرهای ما در سفر به چین محو همین مترو و اتوبوس و حمل و نقل عمومی می شوند و بعد می آیند زبان به چه چه و به به باز می کنند. از جمله کارهای تشکیلاتی دولت، تربیت نوجوانان براساس آرمان های حزب کمونیستی در قالب گروه «سربازان سرخ» است. به اینها لباس های متحدالشکل با دستمال گردن قرمز رنگی می دهند و با همین عوامل جذاب، به آنها کار دسته جمعی و نظم یاد می دهند. عمده ارتباطات مسلمانان در همان مساجد شکل می گیرد. البته مسلمانان در فضای مجازی هم یک چت روم اختصاصی با نام کیوکیو دارند که البته همین فضای مجازی از طرف دولت چین در کنترل است. ارتباط مسلمانان در ماه رمضان و در وقت های سحری و افطاری بسیار زیاد می شود.

مسلمانان چین به انقلاب اسلامی و حکومت ایران چطور نگاه می کنند؟

شما نمی توانید آموزه هایی همچون ظلم ستیزی انقلاب اسلامی را به مسلمانان چین انتقال بدهید، به دلیل همان جو امنیتی شدیدی که عرض کردم.  در انقلاب فرهنگی چین در سال 1977 متأسفانه ، مساجد را طویله کردند و مسلمان ها را مجبور کرده بودند به پرورش خوک داخل مسجد. دانشگاه ها تعطیل شدند و اساتید دانشگاه ها را می فرستادند برای کار اجباری در روستاهای دوردست. ما از این دست برخوردهای وحشیانه ضدانسانی در تاریخ چین کم نداریم. تمام خیابان های دوربین دارد. یعنی اگر می خواهید از زندگی خودتان یک مستند بسازید، کافی است بروید در چین بچرخید و بعد از  اداره امنیت درخواست کنید فیلم ها را به شما تحویل دهند! به همین دلیل است که من هیچ وقت سر سوزنی مردم را علیه دولت نمی شورانم. سر سوزنی حرفی نمی زنم که مردم را نسبت به دولت شان بدبینی پیدا کنند. فقط می گویم به خودتان برسید، به خودتان فکر کنید و عمل کنید. این تأکید بر خودسازی مابقی اعمال را از جمله همان طلم ستیزی را به همراه خواهد داشت.

فعالیت تشکیلاتی هم بوده که نظر شما را جلب کند؟

یک برنامه آموزش دین در ایام تابستان برای بچه ها است که در همان مساجد برگزار می شود. بچه ها در آنجا تعلیمات اسلامی، آموزش نماز و آموزش مکالمه عربی و حتی مکالمه فارسی می بینند. اما باید بدانید تمام فعالیت های تشکیلاتی، نمی توانند به طور مستقیم و علنی برگزار شود. دولت چین در همه مساجد دوربین هایی را گذاشته که به طور مستقیم تصاویر شما را به اداره امینت می فرستد. جدا از این فعالیت های تشکیلاتی، در موضوع خرید و فروش به شدت با هم ارتباط و هماهنگی دارند. یعنی اصلاً در کارهای اقتصادی بسیار تشکیلاتی و گروهی عمل می کنند.

 شاید یکی از دلایل موفقیت اقتصادی آنها در جهان هم همین باشد.

مردم چین از لحاظ ضریب هوشی سطح بالایی ندارند، بالاترین ضریب هوشی دنیا را مردم افغانستان دارند. مردم چین و ژاپن در ردیف های 15 و 16 هستند، اما بین آنها نخبه هایی وجود دارد. هنر مردم چین این است که پشت سر این نخبه ها راه می افتند و کارهایشان را منظم و منسجم انجام می دهند، دقیقاً مانند دستگاهی که کوک شده است. گاهی اوقات پنج نخبه کنار یکدیگرند، اما هر کدام یک سازی می زند و حتی مخالف یکدیگر عمل می کنند. آنجا اصلاً هیچ کاری انجام نمی شود و کار روی زمین می ماند. چینی ها خیلی هوای هم دارند.

زمانی یک قحطی کاذب در چین رخ داد که در اثر اشتباه مائو بود. چینی ها نیامدند سرزنشش بکنند و هر روز با تمسخر و تحقیر از زیر بار مسئولیت فرار کنند. پشت مائو را خالی نکردند و الآن هم هنوز قداست مائو را نگه می دارند. اینها همه برمی گردد به تعلیمات تشکیلاتی که از بچگی یاد گرفته اند. برای کارهای بزرگ، توان یک نفر کافی نیست و همه باید با هم همراه و همدل و هماهنگ بشوند. در مسجدها کسی که قرائت صحیح دارد، امام جماعت می شود؛  نه اینکه بگوید این سنش کم است! در کار تشکیلاتی باید به قانون و چارچوبی که گذاشته شده، عمل کرد  و با آن پیش رفت. خوسری و خودرأیی کار را خراب می کند.

اگر نکته دیگری در مورد کار تشکیلاتی در چین باقی ماند، بفرمایید.

انسان باید کارهای خوب و درست را از هر کسی که هست، یاد بگیرد و انجام بدهد. اینکه پیامبر می گوید اطلبوا بالعلم ولو بالصین، یعنی بروید کار درست را هر کجا که می خواهد باشد، یاد بگیرید. ممکن است آن فرد عیب و ایرادی داشته باشد، عیب و ایراد او را انجام ندهید؛ اما کارهای درست اورا انجام بدهید و مقید به آن کارها باشید. درست است که ما از لحاظ علمی و تمدنی از چین سابقه بیشتری داریم، اما وقتی می بینیم در هر مسجد چین، یک چند آخوند همیشه حضور دارند؛ چرا ما در ایران که مهد علم و تمدن و فرهنگ است، این کار را انجام ندهیم؟

نکته مهمی که در فعالیت های گروهی چینی ها برجسته است، گزارش دهی و مستندسازی است.  یعنی من نوعی که در این اداره، در این گروه، در این تشکیلات دارم فعالیت می کنم؛ اگر روزی استعفا دادم، بازنشسته شدم یا حتی اخراج شدم؛ تمام گزارش ها و ریز فعالیت ها را به نفر بعدی منتقل کنم. نه اینکه هر فردی چند صباحی در یک جایگاه بود و رفته، دیگری بیاید دوباره از اول شروع کند و همان کارهایی که او انجام داده، تکرار کند. مانند این می ماند که باغی را برای آبیاری به 3-4  نفر بدهند. نفر اول بیاید و تا نقطه الف آبیاری کند. بعد نوبتش تمام می شود و به نفر بعدی نگوید من تا کجا آبیاری کردم. نفر دوم بیاید دوباره از همان نقطه الف شروع کند و همین طور نفر سوم و چهارم. این جوری است که برخی بخش های باغ سرسبز و نیرومند می شود و برخی بخش ها به کلی از بین می رود. 

داستان مستند آخوند چینی از چه قرار است؟

داستان ساختن مستند آخوند چینی به این جا برمی گردد که بنده از اوایل آموزش زبان چینی وبلاگی را راه اندازی کردم و در آنجا با زبان چینی به معرفی اسلام و ایران و شیعه پرداختم و همچنین معرفی چین برای ایرانیان. بعد از مدتی مطالب این وبلاگ را در یک کتابخانه دیجیبتالی قرار دادم که چیزی نزدیک به 35 هزار صفحه در مورد اسلام و شیعه از نویسنده های زبردست چینی الاصل یا مترجمین ماهر شد.

این کتابخانه دیجیتالی در جشنواره « ایده های نوین تبلیغی» مقام دوم کشوری کسب کرد. مستندسازی به نام آقای محمد تقی رحمتی که به دنبال مستند ساختن از ایده های نوین تبلیغی بود، من را پیدا کرد و بعد که از وضعیت زندگی تبلیغی خودم مطلع شد، پیشنها داد به جای مستند کتابخانه دیجیتالی، مستند زندگی تبلیغی من را تولید کند. این مستند با عنوان «سفیران هدایت» 26 رمضان سال گذشته از شبکه سه پخش شد و در جشنواره عمار هم از جمله مستندهای برگزیده انتخاب شد. امسال هم در برنامه مستند راز آقای نادر طالب زاده در مورد مستند صحبت کردند.

حالا چرا «آخوند چینی دات کام»؟

آخوند کلمه ای است که به مبلغین اسلامی شیعی تعلق دارد. کلمه «روحانی» را از سال 1317 به ایران وارد کردند تا اثبات کنند دین یک امر شخصی و روحانی است. در حالی که کلمه آخوند از یک بحث تشکیلاتی خبر می دهد. کلمه «آخوند» در زبان چینی هم «آخوند» است. دات کام هم به همان وبلاگ من اشاره دارد.




نظرات کاربران