ابعاد اسلام هراسی در غرب با گذشت زمان و در صورت عدم کنترل آن توسط مسلمانان در آینده بیشتر خواهد شد و راه آن از شیعه هراسی و سنی هراسی در جامعه ی اسلامی می گذرد. شیعه هراسی، سنی هراسی، ایران هراسی و عرب هراسی، زنجیره هایی به هم پیوندخورده ای هستند که همگی راه به اسلام هراسی می برند و درون آن تعریف می شوند.
نویسنده: حجت السلام احمد مبلغی
فراتر از تمامی مشترکات ریز و درشت تشیع و تسنّن در حوزه های فکری، فرهنگی و علمی، سه مقوله ی مهم در این میان جایگاهی محوری تر را به خود اختصاص داده است. ویژگی این سه مشترک آن است که توجه و تمرکز بر آنها به ایجاد پیوندی انکارناپذیر، زوال ناپذیر و گسست ناپذیر بین شیعیان و سنّیان می انجامد. این سه اشتراک کلان از این قرار است:
۱. ورود هر دو گروه به فضای اسلام از دروازه ی شهادتین: تنها معیاری که عنوان مسلمان بودن را بر شیعیان و سنّیان قابل انطباق می کند، شهادتین است. در واقع این اولین و مهم ترین نقطه ی اشتراک آنها است که هر دو را به یک اندازه وارد اسلام می کند و به آنها اعتبار مسلمانی می بخشد.
۲. هویت اسلامی: جوشیدن هویت اسلامی برای شیعه و سنی از سرچشمه ی سه تلاش است؛ «انتساب به اسلام»، «افتخار به اسلام» و «اصرار بر عزت اسلام». این اشتراک مهم شیعیان و اهل سنت به دلیل دو خصلت کلان بودنش و نیز پویشی و زایشی بودن آن، ظرفیت پردامنه ای را ایجاد کرده است. ظرفیتی که می تواند از یک طرف به خاستگاهی برای ایجاد حرکت های همگرایانه ی جدی تری بین شیعه و سنی باشد و از طرف دیگر، نقشی چهارچوب بخش، قالب بخش و کنترل بخش را نسبت به این حرکت ها در جهت رهیدن از تعصب ویرانگر و بازدارنده ایفا نماید.
۳. اشتراک در نقش حفظ امت اسلامی به عنوان امت: امکان و ایفای نقش برپاداری امت اسلامی و حفظ آن توسط سنی و شیعه، از دل یک منطق برمی خیزد: اولاً هر کدام جزئی از این امت هستند و ثانیاً بدون حضور و نقش آفرینی همزمان هر دو، امت قوام نمی یابد و لباس وحدت بر تن نمی پوشد.
امروزه امواج جهانی شدن به سرعت فراگیر می شود و حوزه های مختلف را درمی نوردد. مواجهه با واقعیت دنیایی که شتابان در حال جهانی شدن است، نباید منفعلانه باشد. رویکرد انفعالی نه تنها ما را از مزیت های دوران جدید در راه بسط اندیشه های خود محروم می سازد، بلکه به شیوه ای فزاینده انزوا را در عرصه های مختلف دامن می زند. در واقع فضای جهانی شده یک بازار تعامل را پیش کشیده است که در صورت استفاده ی مناسب می تواند به گسترش اندیشه ها و معارف اسلامی و برقراری وحدت اسلامی بینجامد.
به هر حال، پیدایش «وضعیت های در هم تنیده و به یکدیگر گره خورده» ویژگی دوره ی جدید و محصول و مولود گسترش سریع و شتابان ارتباطات در سطوح مختلف است. در چرخه ی این درهم تنیدگی بی سابقه، مقولات بسیاری به صورت ویژه تری گره خوردن میان خود را به رخ می کشند. از جمله این مقولات که به سمت درهم تنیدگی بیشتر شتاب گرفته است، مقوله ی سرنوشت ملت ها است.
در این میان می توان دست کم به دو نوع «پیوستگی سرنوشتی» اشاره کرد؛ یکی پیوسته تر شدن هر چه بیشتر سرنوشت ملت ها به یکدیگر در سطح جهان که از آن می توان به «پیوستگی جهانی در سرنوشت» یاد کرد. این نوع از پیوستگی، روندی از صیرورت و پویش ویژه را در پیش گرفته است که باید گفت هنوز مشخصه های کامل و دقیقی از این صیرورت در دست نیست. این نوشتار به بحث از این نوع نظر ندارد، بلکه توجهش به نوع دوم پیوستگی است که سرنوشت اقوام، ملت ها و اتباع مذاهب اسلام را هدف گرفته است.
از این گونه می توان به «پیوستگی اسلامی در سرنوشت» یاد کرد. پیدایش این پیوستگیِ رو به پیش، دلائل مختلفی دارد. قوی ترین این دلائل آن است که اسلام حامل بار «تمدن تفهّمی گسترده» است؛ یعنی تمدنی که از رهگذر اجتهاد (تلاشی تفهّمی و دارای چهارچوب، روش و منابع مشخص) صیرورت و تعامل خود را با عرصه های انسانی شکل می دهد.
چند صباحی است که پدیده ی «پیوسته تر شدن سرنوشت ملت های مسلمان به یکدیگر» اقتضائات خود یا حداقل نشانه های آن را پیاپی و همراه با روندی رو به افزایش و با چهره ای جدّی و رهای از هر گونه تعارف و تسامح به بیرون آشکار می کند. این اقتضائات را می توان این گونه توصیف کرد:
* غیر ممکن شدن رهاسازی سرنوشت هر مذهب از سرنوشت امت: به این معنی که شیعه و سنی دو ستونی هستند که سقفی را برپا داشته اند که همانا سقف امت اسلام است. نبود یکی از این دو ستون، وضعیت سقف را به خطر می اندازد و ستون دیگر را نیز فاقد کارکرد با تمام ظرفیت خود می کند.
* غیر ممکن شدن جداسازی سرنوشت اتباع هر مذهب (به عنوان بخشی از امت) از سرنوشت اتباع مذهب دیگر: اگر اقتضای اول (پیوند سرنوشت اتباع هر یک از شیعه و سنی به سرنوشت امت و اسلام) را بپذیریم، لاجرم باید به درهم تنیدگی دو سرنوشت اتباع دو مذهب شیعه و سنی اذعان کنیم.
* سرایت خدشه های وارده به سرنوشت هر یک از دو بخش امت به بخش دیگر امت: اگر آسیبی از سوی بدخواهان متوجه یک بخش از امت شود -خواه آن بخش شیعه باشد یا سنی- ناخودآگاه و در کوتاه مدت یا میان مدت و قطعاً در درازمدت به طرف دیگر هم آسیب خواهد زد.
*خودزنی کردن هر یک از شیعه و سنّی در صورت تلاش علیه دیگری: به این معنی که اولاً هرگونه تحقیرِ یکی نسبت به دیگری متضمن «خودتحقیری» است. ثانیاً قداست زدایی هر یک از دیگری متضمن «قداست زدایی از خود» است. به این معنی که مئآلاً به همین جا راه خواهد برد و به تعبیر دیگر، اجماع مرکبی را در نفی قداست های مسلمانان در عرصه ی گیتی عملاً به راه خواهد انداخت. ثالثاً تلاش هر یک برای به حاشیه بردن دیگری، به حاشیه راندن امت اسلامی است که خود مذهب تلاش کننده نیز بالتبع درون آن قرار دارد.
* تلازم و تقارن «شیعه هراسی» و «سنی هراسی»: تزریق ادبیات شیعه هراسی و سنی هراسی از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به فضای مناسبات شیعی و سنی، از عمیق ترین چهارچوب های مفهومی و کارآمدترین برش های فکری است که توان بالایی را در شکستن نگاه های کلیشه ای و سطح اندیشانه از یک طرف و نیز منعکس نمودن خطری را در خود جای داده که در کمین مناسبات اسلامی نشسته است. تلازم و تقارن بین این دو مقوله در سه سطح وجود دارد:
الف) در سطح تحقق و شکل گیری بیرونی
ب) در سطح هدف گزینی؛ به این معنی که هر دو، یک هدف را پی می گیرند.
امروزه اسلام هراسی یکی از پدیده های حاصل از اراده ی بدخواهان علیه اسلام است. مخاطب اسلام هراسی -که یک پروژه است و نه یک پروسه- افکار عمومی جهانی است. کوشش دشمنان بر این است که افکار عمومی جهانی نگاهی بدبینانه نسبت به اسلام پیدا کنند. در ذیل اسلام هراسی، زنجیره ای از هراس ها جای گرفته که همه در ارتباط با اسلام هراسی است؛ از جمله ایران هراسی و عرب هراسی. به بیان دیگر، راهبرد ایجاد هراس نسبت به اسلام همانا ایجاد هراس هایی است درون فضای امت اسلامی که بر اساس آن، بخشی نسبت به بخش دیگر دچار هراس شدید گردد.
در این میان آن چیزی که به عنوان حرکت جدی تر در حال تعقیب است، شیعه هراسی و سنی هراسی با این رویّه و برای رساندن مخاطبان به این نتیجه ی نادرست است که: شیعه هراسی موطن افکار عمومی مسلمانان سنی مذهب، و سنی هراسی موطن دیدگاه ها و ذهنیت های شیعیان است. این در حالی است که شیعه هراسی و سنی هراسی دو روی یک سکه اند که همان اسلام هراسی است. هراس های متقابل، هر کدام را به فکر سرنوشت خاص خود می اندازد. در نتیجه از این حقیقت غفلت می ورزند که سرنوشت مشترکی برای هر دو در قالب امت اسلام شکل گرفته است و این چنین تمرکز بر خرده سرنوشت ها باعث ایجاد فاصله های بزرگ میان امت اسلام از یکدیگر خواهد شد. آن چه که به عنوان خروجی این وضعیت در دو اردوگاه شیعه و سنی اتفاق می افتد، این است که هر دو سرنوشتشان مخدوش و معیوب خواهد شد و لذا امت اسلامی به جای این که در مسیر رشد و نمو حرکت کند، در مسیر انزوا و عدم پیشرفت جهانی قرار می گیرد.
باید اذعان کرد که شیعه هراسی و سنی هراسی دو پدیده ای است که زمینه های داخلی به تقویت، موفقیت و فعال شدن آن مدد می رساند. اگر فعالیت ها و اعمال غیر مسئولانه در هر یک از دو اردوگاه شیعه و سنّی انجام گیرد، به ایجاد یا تقویت زمینه های رشد هراس در طرف مقابل منتهی می شود.
ابعاد اسلام هراسی در غرب با گذشت زمان و در صورت عدم کنترل آن توسط مسلمانان در آینده بیشتر خواهد شد و راه آن از شیعه هراسی و سنی هراسی در جامعه ی اسلامی می گذرد. شیعه هراسی، سنی هراسی، ایران هراسی و عرب هراسی، زنجیره هایی به هم پیوندخورده ای هستند که همگی راه به اسلام هراسی می برند و درون آن تعریف می شوند.
ج) در مرحله ی نتیجه بخشی؛ به این معنی که هر یک از دو هراس (شیعه هراسی و سنّی هراسی) همزمان یا با تأخیری نه چندان طولانی به هر دو گروه ضربه می زند.
صیانت کردن هر یک از دو گروه از خود در صورت کمک به دیگری برای برخوردار بودن از نشاط در فضای امت؛ به بیان دیگر، وضعیت شیعه و سنی به گونه ای شده است که هر یک از دو طرف برای این که بتواند سرنوشت خود و اسلام را حفظ کند، باید با مراقبت تمام، وضعیت هایی را پیگیری کند که در بخش دیگر این امت در حال رخ دادن است و بکوشد آسیب هایی را خنثی کند که متوجه بخش دیگر اسلام است.
۱. افزودن بر احساسات و تعاملات: در این شرایط باید به سرعت به سمت افزودن بر «احساسات محبت زا» و گسترش بخشیدن به «ارتباطات تعامل ساز» میان شیعه و سنّی حرکت کنیم. برای تقویت احساس های عاطفی، زمینه های پرابتکار بسیاری وجود دارد که مهمل گذاشته شده اند. مناسک حج در نقطه ی کانونی این زمینه ها قرار دارد. حج اصولاً تمرین ایجاد و تقویت هم احساسی بین مسلمانان نسبت به یکدیگر است. حج بزرگ ترین برنامه ای است که در اسلام به صورت معجزه آسایی تعبیه شده تا بتواند مسلمانان را مکرراً در فضایی فارغ از هرگونه تعلقات، به سمت کسب بیشترین عواطف انسانی-معنوی و گسترده ترین روابط اخلاقی-الهی میان خود حرکت کنند و خود را از این حیث در مسیر تحول یابی و تولدپذیری مدام قرار دهند.
نگاهی به مناسک و فرازهای حج نشان می دهد که «احساس گم شدن در امت» از بارزترین عناصر و حالات ظهور و نمودیافته در آن است. لایه لایه ی حج، صحنه های بازتولید مکرر امت گرایی و امت خواهی است؛ از طواف همگرایانه و یکسان به دور کعبه گرفته تا تمرین رَمْی دسته جمعی شیطان، از تقریر هم خوان انجام واجبات گرفته تا دوری گزیدن هم سان از محرّمات، از فعالیت یکسان در ظاهر گرفته تا کوشش های مشترک باطنی، همه و همه نشان می دهد که احساسِ بودن در امت و گم شدن در آن، با حج درآمیخته و در تار و پود آن حضوری تکرارشونده به هم رسانده است.
امت در حج و با داشتن چنین رویکرد اصیلی نباید شاهد وجود هراس میان خود و نسبت به خود باشد، بلکه باید امکانات احساسیِ انباشته در حج را به سمت هراس زدایی بارور سازد.
۲. تعیین خط قرمزها در مناسبات جهان اسلام: صِرف آگاهی از خطر کافی نیست؛ باید به خشکاندن زمینه های هراس افکنی های متقابل همت گماریم. باید مصلحت اصلی را در سرنوشت اسلام و امت اسلام متبلور ببینیم و آن را به عنوان خط قرمز و اصل اساسی لازم الرعایة در همه ی فعالیت ها و راهبردهای خود بدانیم. باید اذعان کنیم که اسلام اکنون بر سر یک دوراهی بزرگ قرار گرفته که می تواند با وحدت کلمه، بسط و نفوذ پیدا کند و فرصت های نهفته (یا در حال تولد) در صیرورت های جهانی را به نفع خود برای حضوری پرتکاپو، پیشرفتی خیره کننده، قوت و قدرتی متعالی رقم زند و در مسیر انسانی سازی جامعه ی جهانی و متعادل ساختن روندهای جهانی، نقش اساسی ایفا کند. در غیر این صورت نه تنها توان ایفای نقش را از دست خواهد داد، که در مسیر انزوا نیز پیش خواهد رفت.
۳. دخالت عقلای امت: صدها امکان فکری و عملی در مقابل امت صف کشیده اند که می توانند خاستگاه های مطلوبی برای حرکتی همگرایانه قرار گیرند. در شرایط کنونی اقدام عقلای امت بر ایجاد کوشش متمرکز و متراکم نسبت به ایجاد حسن ظن متقابل، نقطه ی عطفی را در تحول در روابط شیعه و سنی شکل خواهد داد.
و صد البته این همه به شرط آن است که به لوازم چنین حرکتی تن دهیم. در این چهارچوب دخالت سریع عقلای شیعه و سنی به منظور عقد میثاق های جهان اسلامی ضرورتی غیر قابل انکار پیدا کرده است و سهل انگاری در این زمینه به معنی از دست رفتن فرصت های بزرگ است. اعاده ی این فرصت ها حتی اگر بعداً امکان پذیر گردد، به معنی اعاده ای است که پس از انقضای وقت و ایجاد هزینه های بسیار و کمرشکن برای امت رخ می دهد. عقلای قوم باید بر چند چیز تأکید کنند:
الف) مبنا قراردادن آیه ی شریفه ی «إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثمٌ»۱: عالمان در فتاوا و نخبگان در تصمیمات و ... باید به تطبیق جدی و گسترده ی این آیه بر آنچه امروزه در مناسبات شیعه و سنی می گذرد، همت گمارند. اگر هراس های موجود میان شیعه و سنی از آبشخور سوء ظن برمی خیزد، راه مقابله با آن، عمل به دستور قرآن است که باید از بسیاری از گمان ها برحذر بود.
لام هراسی
ب) مبنا قراردادن اصل «اتَّقُوا مِنْ مَواضِعِ التُّهَمِ»۲ در تعریف و تشکیل مناسبات: بر این اساس، اجتناب هر طرف از بسیاری از امور که او را در معرض تهمت قرار می دهد و نیز شفاف سازی نگاه ها و رویکردها ضرورت پیدا می کند.
ج) مبنا قراردادن آیه ی شریفه ی «إنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا»۳ در فضاهای رسانه ای: بی گمان کلید بسیاری از تحولات، نگاه ها و رویکردهای اجتماعی در دستان رسانه ها قرار دارد. یکی از راه های مقابله ی جدی با راهبرد «ایجاد هراس دوجانبه»، بستن میثاق یا میثاق هایی فراگیر در سطح جهان اسلام در خصوص رسانه ها است. باید خطی روشن را ترسیم کرد و فراروی رسانه ها قرار داد. باید این واقعیت تلخ را که مسلمین همه ی رسانه های خود را به حال خود رها کرده اند، بر اساس آموزه های اسلام عزیز تغییر داد تا به فلاح و رستگاری رسید.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
۱. سوره ی مبارکه ی حُجرات، بخشی از آیه ی ۱۲: همانا برخی گمان ها گناه است.
۲. از جایگاه های تهمت و بدنامی بپرهیزید.
۳. سوره ی مبارکه ی حجرات، بخشی از آیه ی ۶: اگر فاسقی برایتان خبری آورد، نیک وارسی و بررسی کنید