پس از انقلاب دهه نود که همچون امروز، ده ها زندانی، کشته و مجروح بر جای گذاشت، جریانی مسامحه گرا به این نتیجه رسید که از در اصلاح وارد مذاکره با حکومت شود و راه انقلابی را واگذارد! این ها سخت بودن انقلاب در بحرین را یکی از ادله خود می دانند...
سیر عملکرد آل خلیفه در سده اخیر نابخشودنی است. خصوصاً در ده سال اخیر یعنی از اصلاحات روز ۱۴ فوریه سال ۲۰۰۱ (موسوم به همبستگی ملی) که در سال ۲۰۰۲ با تصویب قانون اساسی، بکلی نقض گردید! این تجربه ده ساله به وضوح نشان داده که سرکوب مردم بحرین که اکثریت آن ها شیعه هستند فقط و فقط بخاطر منافع عربستان و آمریکا صورت می گیرد و گرنه حداقل آنچه باید تا امروز به مردم بحرین داده می شد، تغییر قانون اساسی و مدلی مثل «پادشاهی مشروطه» – که از مطالبات بخشی از مردم است- بود ولی همه می دانیم که عدم انجام این اقدام بخاطر ترس از روی کار آمدن شیعیان و تغییر اوضاع در منطقه خلیج است!
پس از انقلاب دهه نود که همچون امروز، ده ها زندانی، کشته و مجروح بر جای گذاشت، جریانی مسامحه گرا به این نتیجه رسید که از در اصلاح وارد مذاکره با حکومت شود و راه انقلابی را واگذارد! این ها سخت بودن انقلاب در بحرین را یکی از ادله خود می دانند و در یک منظر صرفاً واقع گرایانه درست هم می گویند چرا که امکان انقلاب مسلحانه به دلیل محیط جغرافیایی کوچک و مسطح، فروپاشی ساختار اداری با اعتصابات بدلیل کمبود جمعیت، فروپاشی ارتش بدلیل خارجی بودن اکثریت آنان و… تقریبا ممکن نیست!
ورود الوفاق به بازی سیاسی
اما در این مدت و خصوصا از زمانی که «الوفاق» وارد ساز و کار سیاسی شد و بدون همراهی سایر گروه های معارض در انتخابات شرکت کرد، این توهم که مردم نیز رأی و منظر انقلابی را رها کرده و بعبارتی خسته شد ه اند، شکل گرفت. عده ای به این باور قطعی رسیده بودند که مردم دیگر نمی خواهند وارد رویارویی با حکومت شوند تا اینکه انقلاب ۱۴ فوریه علیرغم نظر اصلاح طلبان که خود را صاحب اکثریت بحرین می دانستند شروع شد و در برخی روز ها تظاهرات گسترده مردمی به صد ها هزار نفر رسید!
این اتفاق، نشان داد که گروه های انقلابی معارض که تاکنون در فرآیند انتخابات و ساز و کار سیاسی نیز وارد نشده بودند و همواره خواستار تغییر رژیم سیاسی در بحرین بوده اند از بدنه مردمی خوبی برخوردارند و توان کشاندن مردم به خیابان ها را دارند تا جایی که در این کشور کوچک که بدلایل مذکور، انقلاب چنان سخت است، دولت و ارتش به هراس افتادند و عربستان مجبور به دخالت مستقیم خارجی شد!
پس از آن بود که روند سرکوب شدید و وحشیانه مردم انقلابی اعم از کودک و زن و جوان و دکتر و عالم و… شکل گرفت و نفرت بار ترین جنایات در زندانهای آل خلیفه رخ داد. حال، مجدداً اصلاح طلبان مجال آن را یافته بودند که تکرار کنند: «دیدید نمی شود!؟» و باز هم با وجود این همه جنایت، دم از گفتگو با حکومت بزنند و راهکارهای اصلاحی را مورد توجه قرار دهند!
اعتماد به آل خلیفه؛ کوبیدن بر طبل توخالی
تجربه این ده سال بوضوح نشان می دهد که نباید انتظار اصلاح واقعی در حکومت وابسته بحرین را داشت و کوبیدن بر طبل اصلاح دردی را دوا نمی کند.
البته در میانه این تحلیل، نباید فراموش کنیم که عربستان و آمریکا به یک اندازه دشمن گروه های مختلف موجود در بحرین اند و هیچ کدام را خودی نمی دانند چرا که اگر غیر این بود تا کنون کار را به آن ها واگذار کرده بودند ولی آنان می دانند که چه جریان انقلابی و چه اصلاح طلب هر دو برای منافع آنان در منطقه خطرناک اند.
در این شرایط، آنان که غریبانه هزینه انقلاب را می پردازند جوانان و مردم انقلابی و سران انقلاب بحرین اند که در بند یا تحت تعقیب رژیم خون ریز آل خلیفه اند! تعرض به علمای انقلابی و نوامیس بحرین، یکی از جنایاتی است که از هر چه بشود گذشت از این جرم نمی شود گذشت و کسی حق ندارد در مقابل این نقض آشکار حقوق بشر سکوت کند. اینک واقع نگری در ایجاد فشار جهانی در مساله حقوق بشر و نیز دموکراسی خواهی در بحرین به عنوان های راهبردهای خارجی و داخلی کمک به انقلاب بحرین است.
امروز، بیش از همیشه طرح حقوق زندانیان بحرین و حمایت از انقلابیون این کشور -که دیگر نه فقط با تیم های امنیتی آل خلیفه که با سرویسهای انگلیس و آمریکا دست به گریبان اند- اهمیت دارد چرا که مجدداً جمعی واقع گرا و اصلاح طلب، قصد می دان داری و سخنگویی یکطرفه از طرف مردمانی را دارند که سرکوب وحشیانه، نفس آنان را بریده است!