نشست تحلیل رشد جریانات تکفیری از سلسله نشست های بررسی تحولات جهان اسلام در دفتر قم اتحادیه بین المللی امت واحده برگزار شد.
پنجشنبه گذشته، در ادامه سلسله جلسات تحلیلی دفتر قم اتحادیه امت واحده، دکتر فرمانیان عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم به بررسی موضوع بررسی رشد جریانات تکفیری در جهان اسلام، متاثر از بحران سوریه پرداخت. متن این سخنان به شرح زیر است:
برای بررسی علل گسترش تفکر جریان تکفیری با توجه به بحران سوریه، نیازمند مقدمات و بیان ریشه ها و تاریخچه بحث می باشیم. طبق آمار رسمی 2007 جمعیت مسلمانان یک میلیارد سیصد و هفتادو سه ملیون میباشد. که از این تعداد یک میلیارد مسلمان اهل سنت و 300 میلیون شیعه و هشتاد میلیون فرقه های دیگر که نه جزء سنی ها می توان حساب شان کرد و نه شیعه.
علویان ترکیه 14 ملیون هستند و یک گروه نصیریه نیز وجود دارد که طائفه ای غالی هستند و درحال حاضردر سوریه حاکم اند (حافظ اسد، بشار اسد) که امام خامنه ای به اینها ایتام ال محمد می گویند چرا که از نظر فکری ضعف دارند.
جمعیت اینها کمتر از ده درصد بود ولی الان 50 سال است در حکومت سوریه اند. و بقیه سنی شافعی هستند. نصیریه ها در طرابلس و لاذقیه و...نیز حضور دارند.
درجهان اسلام چند گروه تکفیری داریم: از یک میلیارد سنی 450 ملیون از لحاظ کلامی اشعری اند (شافعی و مالکی) اکثر شمال افریقا هم اشعری هستند ورهبر اینها دانشگاه الازهر است. 350 ملیون ماتریدی (حنفی ها) در شبه قاره هند و جنوب افریقا حضور دارند. و 200 میلیون رویکرد سلفی داریم که گروه سلفی خودشان به چند دسته تقسیم می شوند و تلاش می کنند که حکومت کنند:
1- سلفی تکفیری وهابیت : اینها خیلی نفوذ دارند در حالی که 50 میلیون بیشتر نیستند اما خیلی اموال دارند و پر کار هستند و به گروههای دیگر هم کمک می کنند.
2- در هند گروه دیوبندیه که با تاسیس سازمان جماعت التبلیغ ، کسترش پیدا کردند و 30% پاکستان را گرفتند که در سیستان و بلوجستان و خراسان با وهابی ها اختلافات جدی دارند که اینها نسبت به شبیعه خیلی تند هستند و حتی می گویند معاویه سب علی (ع) نکرده که ایها افراطی هستند نه تکفیری ، و در 1984 گروه سپاه محاربه راه انداختن و500 دفتر در پاکستان دارند و تا بحال خیلی شیعه را کشتند و از دل اینها طالبان در امد. اکثر افغانی هایی که در مدارس دیووندیه درس خوندن طالبان شدند.
3- سلف سیدجمال الدین و محمد عبدو که این دو خیلی با هم تفاوت داشتند، سفلی که سید جمال الدین از این صحبت می کرد عملی بود نه اعتقادی بر عکس محمد عبدو. رشید رضا (صاحب المنار) شاگرد عبدو بود که از وی جدا شد و کتابهایی را چاپ کرد، وی با کتابهای ابن تیمیه سلفی شد اما می گفت سلفی تقریبی هستم و با این نگاه سلفی گری را در شمال افریقا گسترش داد.
شاگر او حسن البنا (رئیس اخوان المسلمین) تحت تاثیر رشید رضا قرار گرفت اما رویکرد تبلیغی او بیشتر از استادش بود . او می گوید ما بر توحید الصفوف تاکید می کنیم و تاکید ما روی اتحاد مسلمانان هست و می گفتند دنبال امت واحده هستیم و رویکرد او سیاسی شد. و برای تشکیل یک امپراطوری اسلامی وارد عمل شد ولی مثل وهابی های افراطی کاری به عقاید شیعه نداشتند و حتی اخوان المسلمین در ایران دفتر زدند. و اشخاصی مثل سید هادی خسرو شاهی وارد دفتر اخوان مسلمین در ایران شد و رسما به اخوانی ها پیوست.
اخوان المسلمین در خیلی از کشورها دفتر زدند و شروع به فعالیت کردند که از جمله این کشورها سوریه بود، اخوان سوریه ابتدا خیلی منسجم بود، جمال عبدالناصر بر راس کار امد اما بعد اختلاف پیدا کردند و جالب است بدانید رابط بین اخوان و جمال عبدالناصر انور سادات بود.
در این بحبوحه جمال عبدالناصر ترور شد و در این راستا به اخوان تهمت زدند و شروع کردند به دستگیری اخوانی ها و تعداد زیادی از انها دستگیر شدند.
در این میان یکی از رهبران اخوان سوریه سید قطب بود که در زندان سیاسی تر شد و کتابی نوشت به اسم معالم الفتنه و در آن طرحی را ارائه کردند، اهل سنت می گویند قیام علیه حاکم ظالم جایز نمی باشد اما اخوان المسلمین می خواست امپراطوری اسلامی راه بیاندازد و می گفتند باید این شعار عوض شود. سید قطب می گفت ما در دروان جاهلیت هستیم هر کس راضی به این جاهلیت است کافر است و شعارش خیلی با وهابی هایی که ما می گویم متفاوت است وهابی ها می گویند اگر توسل کردی مشرک هستی و مسائل اعتقادی را بیان می کردند ولی سید قطب می گفت اگر راضی به این جهالت باشی ولو راضی هم باشی و ساکت باشی کافر هست. و همین شد که طرح هجرت راه انداخت و این تفکر تفکر اخوانی شد و جوانان تندرو به سرعت به این تفکر پیوستند و حتی گفتند ما بزرگان اخوانی را قبول نداریم!
و در این راستا حزبی تشکیل دادند و به سمت روستاها رفتند و قصد داشتند با شروع از روستاها ، روستای اسلامی ، بعد شهر اسلامی و بعد حکومت اسلامی را شکل دهند.
این تفکر وارد اخوان سوریه هم شد و به این ترتیب اخوان سوریه دو دسته شد، یکی طرفداران سید قطب و دسته دیگر طرفداران سید هوا. و به این ترتیب جریان سلفی جهادی شکل گرفت که این دسته طرفداران سید قطب بودند.
عبدالله عظام یکی از رهبران جریان فکری سلفی جهادی بود که در زمان حمله روسیه به افغانستان، مکتب الجهاد را در افغانستان تشکیل داد و از اینجا افغان العرب ها شکل گرفتند. وی از از حافظ اسد از لیبی از مصر پول می گرفت برای فعالیت در افغانستان و بیرون کردن روسیه .
زمانی که عبدالعظام توسط امریکا کشته شد سلفی های جهادی بی رهبر شدند و دیگر در افغانستان از انها خبری نبود و در جهان اسلام پراکنده شدند. و فعالیت های انها به این صورت بود که هر جا احساس می کردند جهاد لازم است می رفتند، چه در افریقا و چه در مناطق دیگر.
سال 1994 گروه سلفی های جهادی اسامه بن لادن را بعنوان رهبری انتخاب کردند، اسامه بن لادن پایگاهی در پیشاور زد و شدند القاعده، منسجم شدند و بمب گذاری هایی در کردند در کنیا، اسپانیا، سودان و ...
بین سالها تا 2000 – 1994 امریکا هر جایی که احساس می کرد القاعده در انجاست شروع کرد به زدند...
در سال 1996 طالبان افغانستان را گرفت و در ان زمان اسامه در سودان بود و کار عمرانی می کرد و بعد از طالبان اسامه را به افغانستان اوردند.
بین سالهای 1996 تا 2001 بن لادن در افغانستان است و بعد ماجرای 11 سپتامبر اتفاق می افتد و در نتیجه کار به اسم القاعده و در نهایت به اسم اسلام تمام میشود.
امریکا به بهانه تحویل بن لادن ، افغانستان و بعد عراق را گرفت . طبق امار ان زمان طرفداران بن لادن 35 هزار نفر بیشتر در عراق نبودند ان هم به صورت پراکنده.
اتفاق مهمی که افتاد بیداری اسلامی بود. اخوان مسلمین سوریه با گرایش سید قطبی شروع به قیام کرد. و در نتیجه سلفی های جهادی اخوانی سوریه علیه حافظ و بشار قیام کرند در حالی که مورد حمایت ترکیه نیز بودند و همان اتفاق افغانستان تکرار شد و امریکا باز هم از اینها حمایت کرد.
القاعدی هایی که در یمن، عراق و اردن بودند به سمت سوریه امدند و به این گروه اخوانی سید قطبی کمک کردند در نتیجه گرایش سلفی سید قطبی گسترش پیدا کرد.
شعاری انها این بود که ما باید دشمن داخلی را از بین ببریم. ایشان تحت تاثیر افکار ابن تیمیه می گفتند نصریه ها قتل شان واجب است و در نتیجه با این بهانه وارد سوریه شدند و به جنگ و کشتار پرداختند و می گفتند کمک گرفتن از امریکایی هیچ اشکالی ندارد .
امریکایی ها همانطور که افغان العرب ها را کمک کردند الان هم از انها در سوریه حمایت می کند. اما واقعیت این است که مردم سوریه خودشان چند دسته اند. نصیریه ها، مسیحی ها، شافعی های صوفی مسلک، و مسیحیان طرفداران بشار اسد هستند و شافعی های صوفی مخالف سلفی و در نتیجه موافق بشار اسد هستند. شافعی هایی که مدافع بشار هستند می گویند زندگی با بشار بهتر از زندگی با سلفی ها هستند. چرا که اینها خیلی تند هستند. و القاعده ای ها از انها هم تند تر.
در سوریه چند گروه داریم. عده ای از اخوان المسلمین های معتدل که هر چند دل خوشی از بشار اسد ندارند اما با جهادی ها هم موافق نیستند و تعدادشان هم در سوریه هم زیاد است، این ها در کنار همان سه گروه قبلی به نوعی طرفدار بشار اسد هستند.
تقریبا 100 هزار القاعده ایی در سوریه هستد که در حال جنگ باسوریه می باشند البته به صورت پراکنده. اما چرا این اتفاق در جریان اسلام می افتد؟ تحلیل کلان برای این چرا این است که سنی ها می گویند یک میلیارد جمعیت هستیم از نظر سرمایه مشکلی نداریم پس حق با ماست و شیعه باطل است. اما می بینیم شیعه با 300 میلیون در ایران حکومت دارد و سنی ها با این جمعیت هنوز حکومتی ندارد. ایران عراق را گرفته، حزب الله را تقویت کرده و یک هلال شیعی درمنطقه تشکیل داده است. امریکا دنبال قطع این هلال است. اگر سوریه بشکند هلال حزب الله شکسته و در نتیجه ایران هم ضعیف می شود . و در نتیجه شکست بشار یعنی شکست هلال شیعی.
درست است ما نیز انتقاداتی به سوریه داریم . سید حسن ده سال پیش به بشار گفته بود که مردم را در حکومت دخالت بدهد، بله اصلاحات باید صورت گیرد اما نباید جبهه مقاومت بشکند اگر بشکند جبهه ضعیف می شود و تمام تلاش سی سال انقلاب ما هم ضعیف می شود.
در نتیجه باید دنبال حکومت مقتدر در کشوری مقتدر باشیم. اخوان معتدل مصر اگر قدرت بگیرد و مرسی اگر بتواند فضای اسلامی در مصر ایجاد کند و با اسرائیل مخالفت کند، تکفیری ها ضعیف تر می شود ، اگر این حکومت در مصر یا سوریه و یا عربستان و یا حتی پاکستان شکل گیرد این جریانات تکفیری کمرنگ تر و ضعیف تر می شود . ما حدود 80میلیون طرفدار اخوان معتدل داریم. 15 میلیون در مصر 5 الی شش میلیون در سوریه و هفت الی هشت ملیون در سودان و مابقی در لیبی الجزایر و سایر نقاط، که اگر اینها قدرت بگیرند بقیه تکفیری رشد نمی کنند.
بله هرچند جهادی ها کم هستند اما هر یک از این ها یک گروه است. اینها حتی افراد عادی را هم می کشند و این خطرناک است.
که عدم حضور حاکمان اسلامی در جوامع و ارتباط شدید این حاکمان مثل عربستان ، مصر با امریکا یک دلیل اصلی رشد این جریانات تکفیری در جهان اسلام است