هفت روز حضور شاخه آسیایی کاروان جهانی «الی بیت المقدس» در ایران حاشیه های فراوان جالبی به همراه داشت که در کنار رویدادها و برنامه های اصلی کاروان حال و هوای خاصی برای اعضا و مردم ایران ایجاد کرد.ب
شاخه آسیایی این کاروان در حالی ایران را امروز ترک کرد که حضور در شهرهای مختلف از مرز میرجاوه تا مرز بازرگان دارای حاشیه جالب و دیدنی بود.
• کاروان که در زاهدان یک مراسم استقبال مفصل داشته و به سرعت به سمت قم حرکت کرده است، در قم نیز همایش دارد، بماند که در نزدیکی بم نیز به طوفان شن برخورد کرده است.
• شامگاه 26 اسفند تنها دو روز بعد از ورود کاروان به ایران، پس از یک مسیر طولانی و خسته کننده کاروان به تهران رسیده است اما در حرم امام خمینی(ره) از شعارهای ضدصهیونیستی دست بر نمی دارد.
• صبح روز شنبه همه رسانه ها به برج آزادی آمده اند، 8 نفر در یک نشست خبری از 8 کشور مختلف جهان سخن می گویند؛ همه یک چیز می گویند؛ حمایت از فلسطین و مبارزه با اسرائیل 8 کشوری که ممکن است بعضا دولتهایشان با هم مشکل داشته باشند اما مردمشان یک سخن می گویند.
• شادی صحن میدان آزادی تهران را پس از نشست خبری فراگرفته است کبوترها از قفس خارج می شوند و 64 کبوتر به نشانه 64 سال اشغال فلسطین هر کدام در دست یکی از اعضای کاروان قرار می گیرد و با شمارش مسئول کاروان آزاد می شوند، تا ان شاء الله فلسطین نیز پس از 64 سال آزاد شود.
• همه در صحن مجلس سابق به یاد مدرس افتاده اند، حتی لاریجانی از دمکراسی در منطقه و نطفه بستن آن در همان صحن با سخنان و اقدامات مدرس یاد می کند؛ هر چند شاید اعضای کاروان دوست دارند با لاریجانی عکس یادگاری بگیرند اما وی پس از سخنرانی بلافاصله خارج می شود.
• سخنرانی ولایتی و شیخ الاسلام در همایش تقدیر از کاروان در لانه جاسوسی کاملا انگلیسی است و پس از آن طه حسنی می خواند و از سرزمینی می گوید که همه دلتنگ آن هستند و در پایان محصولات صهیونیستی تخریب می شود.
• محمدباقر قالیباف شهردار تهران برای کاروان الی بیت المقدس میهمانی گرفته است، یک میهمانی که کمی به عکس یادگاری شباهت دارد. در این بین گروه سرودی شعری درباره قدس و بازگشتن آن به مسلمانان می خوانند و آنچنان هیجان به کاروانیان می دهد همه از صندلی های خود جدا شده و به جلوی محل اجرای سرود می آیند و با گروه سرود هم نوایی کرده و با مشت ها و شعارهای خود، شور و فضای غیررسمی به میهمانی می دهند.
• صبح یکشنبه است همه کاروان آماده دیداری مهم است، آنها با احمدی نژاد دیدار دارند، قرار نیست چیزی به همراه خود به نهاد ریاست جمهوری ببرند اما از پرچم خود نمی گذرند؛ پرچم افغانستان، پاکستان و هند.
• نیم ساعت تا یک ساعتی که کاروان منتظر احمدی نژاد است شعارهای مختلفی داده می شود؛ عربی، انگلیسی، اسپانیایی، اردو و فارسی همه در حمایت از فلسطین و قدس؛ البته این شعارها با آمدن احمدی نژاد تمام نمی شود و در میان سخنان نمایندگان کاروان، مجری و حتی احمدی نژاد ادامه دارد.
• سخنان احمدی نژاد که تمام می شود، همه قصد گرفتن عکس یادگاری با او دارند هر کس سعی می کند خود را به بالای سن برساند و عکس یادگاری بگیرد؛ یک عکس گرفته می شود احمدی نژاد که می خواهد برود گویا فردی نتوانسته عکس بگیرد و احمدی نژاد را برمی گرداند و دوباره عکسی گرفته می شود.
• مراسم دیدار با احمدی نژاد تمام می شود از برخی می پرسم که چطور بود و همه کلمه good را می گویند، اما یک بحرینی در بین اعضای کاروان از گلایه اش به احمدی نژاد می گوید و می گوید که به او گفته که چرا از بحرین سخنی نگفته است و احمدی نژاد قول داده از بحرین و مظلومیت آن بیشتر یاد کند.
• هتل هویزه تهران 5 روز میهمان کاروانیان الی بیت المقدس بود؛ مکانی که در این 5 روز لابی آن خالی نبود یا فروز رجایی فر به جمع زنان کاروان می آمد و از فلسطین و تسخیر لانه جاسوسی می گفت، یا اعضای رسانه ای کاروان از فعالان فیسبوکی تا خبرنگار و عکاس جلسه دارند و یا محمد حسن قدمی که از زاهدان با کاروان بوده و یا محمدحسین جعفریان و ناصر فیض که قرار است از تهران به کاروان بپیوندند به لابی هتل می آیند.
• لابی هتل هویزه در 5 روز حضور در تهران از دو چیز خالی نیست، یا لپ تاپ هاست که در حال کار رسانه ای هستند و یا ساعت 10 هر شب همه اعضای کاروان ایستاده یا نشسته آخرین وضعیت کاروان، برنامه و مشکلات را بحث و بررسی می کنند.
• آخرین روز سال 90 اعضای کاروان به دیدن جماران می روند، پس از خروج از آنجا خیلی ها چشمانشان تر شده و سادگی امام را درک کرده اند.
• ترافیک تهران در شب سال نو اعضای کاروان را خسته کرده است، اما هنگامی که محسن مومنی و محمدرضا سرشار و مازیار بیژنی به دیدار اعضای کاروان می آیند، با روی باز استقبال می کنند؛ به ویژه آنکه بیژنی کاریکاتور عده ای از جمله «فیروز» رئیس کاروان را کشیده است.
• سال تحویل شده است، اعضای کاروان به ایرانی ها تبریک می گویند و ایرانی ها هم بین آنان شیرینی پخش می کنند.
• در زنجان در هتل بزرگ این شهر به استقبال کاروان آمده اند و آب معدنی نستله به سر سفره ها آورده اند؛ یکی از اعضای کاروان که دقت نکرده و آب را خورده است، ناراحت است و می گوید که من به ایران اطمینان داشتم که دیگر در این کشور محصولات صهیونیستی نیست!
• در تبریز ایرانی ها پس از مراسم نسبتا رسمی که معاون استاندار آمده شروع به خواندن شعر «آمریکا، آمریکا مرگ به نیرنگ تو» را می خوانند که هندی ها هم که با همین ریتم شعری علیه آمریکا را شروع می کنند؛ فیلیپینی ها که خود را عقب دیده اند به صحنه می آیند و شعر «خمینی ای امام» را به زبان خودشان می خوانند که اینجا هم ایرانی ها با آنها همراه می شوند.
• محسن مومنی هم در نزدیکی های ماکو به کاروان جهانی الی بیت المقدس می پیوندد تا تیم ایرانی با افرادی چون محسن مومنی، محمدحسن قدمی، ناصر فیض و محمدحسن جعفریان پر از هنرمند شود.
• کاروان شب در ماکو را در یک مدرسه خوابیده است، صبح که می شود دروازه ها و توپی پیدا می شود و کاروان در حالی که آماده اعزام به مرز بازرگان است، چند دستی هم فوتبال بازی می کند.
• نیمه های روز سوم فروردین بالاخره کاروان از ایران وارد ترکیه می شود هر چند که ناراحتی اعضای کاروان به خاطر آنکه افغانستانی ها و پاکستانی ها همراه کاروان نیستند و باید بیروت به آنها بپیوندند، مشهود است.