رهبر معظم انقلاب اسلامی، در فرصت ها و سخنرانی های مختلف سخنانی درباره مسئله فلسطین و اهمیت موضوع قدس و مسجدالاقصی ایراد کرده اند که آنها را میتوانید در اینجا مطالعه کنید.
مقام معظم رهبری فرمودند: ما یقین داریم با ادامه مبارزات مردم مسلمان فلسطین و حمایت جهان اسلام، فلسطین به فضل الهى آزاد مى شود و بیت المقدّس و مسجدالاقصى و سایر نقاط آن سرزمین اسلامى به آغوش جهان اسلام باز مى گردد.
شاخه آسیایی کاروان جهانی «الی بیت المقدس» امروز در حالی وارد ایران شد که قرار است کمتر از یک ماه دیگر با حضور در مرزهای فلسطین اشغالی ضرورت بازگشت قدس به صاحبان اصلی آن را فریاد زند؛ آرمانی که امام خیمنی(ره) و مقام معظم رهبری بر آن تاکید داشته و دارند.
آنچه در زیر می آید جستارهایی از سخنان مقام معظم رهبری(ره) درباره بیت المقدس و فلسطین است:
امروز، مبارزین فلسطینى و ملت مظلوم فلسطین، نیاز به حمایت جهانى و دلگرمى از سوى برادران مسلمان خودشان دارند.
27/12/1371
هدف سیاستهای خاورمیانه ای آمریکا از کمپ دیوید تا قرارداد اسلو، محو روحیه جهاد و مقاومت و حذف تدریجی ملت فلسطین از تمام معادلات منطقه بود اما روح ایمان اسلامی و انگیزه جهاد فی سبیل الله مردم فلسطین بزرگترین مانع را در برابر پیشرفت سیاستهای استکباری و انگیزه های خائنانه پدید آورد.
رژیم اشغالگر ثابت کرده است که به هیچ قراری پایبند نیست و به هیچ منطقی جز زورگویی و زیاده طلبی اعتقاد ندارد و بدون شک مبارزان مؤمن و راستین و دولت های معتقد به قضیه فلسطین ، فریب این ترفند را نخواهند خورد.
وظیفه ملتها بویژه علمای دین ، شخصیت های سیاسی ، نخبگان دانشگاهی ، روشنفکران و دیگر عناصر اثرگذار در این مقطع کمک رساندن و روحیه دادن به ملت فلسطین و تداوم بخشیدن به جهاد مقدس آنان است . 12/3/1381
طلوع خورشید اسلامی از افق مبارزات فلسطین که به ملت مظلوم فلسطین جان تازه ای بخشید، در هنگامی آغاز شد که مدعیان دروغین قضیه ی فلسطین ، از بردن نام اسلام در آن عرصه ی اسلامی محض ، به شدت پرهیز می کردند و با جدا کردن قضیه ی فلسطین از اسلام ، دانسته و ندانسته آرمان فلسطین را به محو و نابودی می کشاندند.
8/8/1374
مقاومت وجدان جهانی را بیدار کرد
عدم تحمل رسانه های غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی صهیونیزم در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانه ی غصب فلسطین بود، یکی از نشانه های این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستی از همیشه ی تاریخ سیاه خود در افکار عمومی جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّیتر است. اعتراض بی سابقه و خودجوش جهانی از شرق آسیا تا امریکای لاتین علیه آن رژیم و تظاهرات مردمی در 120 کشور جهان و از جمله در اروپا و در انگلیس که خاستگاه اصلیِ این شجره ی خبیثه بود، و دفاع آنان از مقاومت اسلامی غزه و از مقاومت اسلامی لبنان در جنگ 33 روزه، نشان میدهد که یک مقاومت جهانی علیه صهیونیزم پدید آمده که در 60 سال گذشته هرگز تا این حد، جدی و حجیم نبوده است. میتوان گفت مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین توانسته است وجدان جهانی را بیدار کند.
14/12/1387
تبهکاران غاصب فلسطین بـداننـد کـه قدرت نمائی های احمقانه ی آنان بـزرگ تـریـن شاهد ضعف و شکست آنها است و رژیم غـاصـب و دولت مجعول صهیونیستی محکوم به فنا است. فلسطین متعلق به ملت فلسطیـن اسـت و هر لجاجتی در برابر این حق مسلم ، سرنوشتی جز ناکامی و شکست ندارد.
لیحق الحق و یبطل الباطل و لـوکـره المجرمون.
3/1/1383
سردمداران سیاست دنیا گمان نکنند که با نشستن و گفتن و کف زدن خواهند توانست سرنوشت ملتها را در دست بگیرند و کشورها را به میل خودشان اینجا و آنجا کنند. تاریخ معاصر ما، بىبنیادى و سستى اینگونه تصمیمگیریها را نشان داد... البته کسانى که در این خیانت شرکت بکنند، مبغوض ملتها خواهند شد؛ اما ملتها و سنتهاى خدا در تاریخ، راه خود را خواهند رفت؛ این سخنى نیست که امروز ما بگوییم. نمىخواهد بیهوده تبلیغات پُرحجم و انبوه خودشان را علیه جمهورى اسلامى ایران بسیج کنند. ما در دفاع از آرزوى بزرگ و برحق فلسطین، با هیچکس رودربایستى و از هیچکس ملاحظه نداریم.
ملتها تریبون ندارند. ملتها جایى که به آنها اجازه داده بشود سخن خود را بگویند، به دست نمىآورند. شما به ملتها فرصت بدهید؛ شما در خیابانهاى مصر و اردن و بقیهى کشورهاى اسلامى، با گاز اشکآور و باتوم و سلاح گرم جلوى ملتها را نگیرید، تا معلوم بشود که ملتهاى اسلامى چه مىگویند و چه مىخواهند. این، حرف همهى ملتهاى اسلامى است.
8/8/1370
این پیروزىِ مدعاى شما فلسطینیان مبارز است که با دست خالى و به نیروى جوانان شجاع و مظلوم خود، عرصه را بر حاکمیت غاصبانه ى صهیونیستها در فلسطین تنگ کرده اید. این پیروزىِ حق است و حق هرگاه با عزم و ایمان همراه شود پیروز است. صهیونیستهاى غاصب و ظالم باید بدانند که این نسل جوان مؤمن فلسطینى و لبنانى شکست ناپذیر است. مبارزه ى مؤمنانه و صبورانه ى ملت فلسطین را نمى توان با معاملات سیاسى یا فشار نظامى و امنیتى یا بوقهاى مزدور تبلیغاتى متوقف کرد. همچنان که نیروى ایستادگى و استقامت ملت عظیم الشأن ایران را نمى توان با شیوه هاى کهنه و از کارافتاده یى که در دو دهه ى اخیر بارها از سوى صهیونیستها و حامیانشان تکرار شده و شکست خورده است، مقهور کرد.
بار دیگر تأکید مى کنم که فلسطین متعلق به ملت فلسطین است و سلطه ى غاصب، دیر یا زود ناچار به تسلیم در برابر این حقیقت خواهد شد. امروز جوانان مسلمان و مبارز فلسطین حامل وظیفه یى بزرگ و تاریخى اند و باید به نصرت الهى و وعده ى قطعى او دل بسپرند و آینده را با امید و ایمان و مجاهدتى که امروز مى ورزند به ملت و کشور خود هدیه کنند. و ان اللَّه على نصرهم لقدیر.
19/3/1379
مسألهى فلسطین، یکى از مصایب بزرگ جهان بشریت کنونى است. هر کس که احساسى در مورد انسان و حقوق انسان دارد و دم از حمایت از انسانهاى مظلوم مىزند، باید در این قضیه صاحب داعیه باشد و این قضیه را، قضیهى خود بداند. شاید بشود گفت که قضیه و مصیبت فلسطین، جزو قضایاى کمنظیر تاریخ است. تا آنجا که ما دانستیم و شناختیم، اینطور حادثهیى با این عظمت نسبت به یک ملت، در طول تاریخ هم کمنظیر است.
شما هرچه از مصایب انسانى فرض کنید، در مصیبت و قضیهى فلسطین جمع است؛ از قتل نفوس بىگناه، از آواره کردن انسانها و بىخانمان کردن آنها، از شکنجه و زجر و حبس و تبعید و از این قبیل، از اهانت به کرامت انسانى، از نابود کردن سرمایههاى بشرى یک عده انسان، از فشار و ظلم و اختناق و اجازهى فعالیت ندادن به یک عده بشر. همهى این مصایبى که اگر در گوشهیى از عالم براى جمعى از مردم اتفاق بیفتد، بشریت را جریحهدار و داغدار مىکند
آن کسانى که دم از طرفدارى از حقوق بشر مىزنند، اگر راست مىگویند، باید از حقوق ملت فلسطین سخن بگویند.
توطئهى بزرگ این است که در قضیهى فلسطین، حقیقت را واژگونه جلوه دادند. آن کسى که براى مسألهى فلسطین - یعنى براى خانهى خود، براى حق انسانى و حق ملى خود - اقدامى مىکند، در عرف مطبوعات استکبارى دنیا و دستگاه تبلیغاتى وابسته به استکبار و صهیونیسم، تروریست معرفى مىشود! مصیبت بزرگ آن است که این مصایب را، با قبول و تأیید دنیاى متمدن، بر سر یک ملت مىآورند! دنیاى به اصطلاح متمدن، دنیاى به اصطلاح طرفدار حقوق بشر، در طرف آن کسانى ایستاده است که این همه حقوق انسانى و الهى و مشروع یک ملت را ندیده گرفتهاند.
صهیونیستها آمدند خانهى فلسطینیها را غصب کردند؛ آنها را از اولیترین حقوقشان محروم کردند؛ در خاک آنها، دولتى را علیه آنها به وجود آوردند؛ و امروز دنیاى به اصطلاح متمدن - امریکا و بلندگوهاى استکبارى - به جاى اینکه در جهت آن ملتى که مظلوم واقع شده است، قرار بگیرند، در طرف آن دستگاهى قرار مىگیرند که این ستمها را در طول آن چهلوپنج سال کرده است! واقعاً چه مصیبتى از این بالاتر؟! ما هیچ ظلمى با این عظمت سراغ نداریم. به یک ملت با چنین حجم عظیمى ظلم کنند، و آن وقت اگر آن ملت از روى ناچارى حرکت و اقدامى بکند، آن اقدام را به عنوان تروریسم و به عنوان اعمال خشونت بکوبند! امروز وضع سیاست استکبارى دنیا این است. امروز دستگاههاى زر و زور در دنیا دست به دست هم دادهاند تا حقوق ملت فلسطین را تضییع کنند؛ سعى مىکنند جنبهى انسانى این قضیه را بکلى ندیده بگیرند؛ بلکه بالعکس وانمود کنند.
فلسطین متعلق به فلسطینى است
آن کسانى که براى فلسطین دل مىسوزانند، براى صدها هزار و میلیونها انسانِ از حقوق انسانى محروم شده دل مىسوزانند. کسانى که با حضور دولت غاصب صهیونیستى در وطن فلسطینى مخالفت مىکنند، براى بشریت، براى مادران داغدیده و براى جوانان مؤمن دل مىسوزانند؛ براى انسانهایى دل مىسوزانند که حرفشان این است که خانهى ما را به خود ما بدهید، وطن ما را از ما نگیرید، در داخل خانهى ما اینقدر به ما ظلم نکنید.
اسرائیل، قائممقام حضور استکبار در منطقه
آیا شما با تغییر اسم مىتوانید یک ملت را از اولیترین حقش - یعنى حقِ داشتن سرزمین خود - محروم کنید؟ آیا با تبلیغات مىتوانید یک ملیت دروغین به نام ملیت اسرائیلى به وجود بیاورید؟ آیا چنین چیزى مقبول است؟ آیا چنین چیزى مطابق با انصاف است؟ آیا چنین چیزى عادلانه است؟ مسأله غیر از اینهاست؛ مسأله این است که دنیاى استکبارى، به سرزمین فلسطین به عنوان قلب جغرافیایى جهان اسلام احتیاج دارد، تا اسلام را بکوبد، ملتهاى اسلامى را زیر فشار قرار بدهد و از حرکت اسلامى مانع بشود.
دولت اسرائیل در این نقطه، قائممقام حضور استکبارى است، تا منافع استکبار را در این منطقه تأمین کند؛ قضیه این است. آیا انسانهاى سالم و بى غرض حاضرند گول تبلیغات دروغین و خباثتآلود استکبار را نسبت به فلسطین بخورند؟ امروز اردوگاه استکبار ایستاده است تا حق بزرگ ملت فلسطین و ملتهاى اسلامى را تضییع کند. آیا ملتهاى اسلامى حق دارند بنشینند و تضییع حق یک ملت مسلمان و تضییع حقوق خود را تماشا کنند؟!
راهحل روشن مسألهى فلسطین
راهحل مسألهى فلسطین، راهحل روشنى است. کسانى که گول این مطلب را مىخورند که بروند با دشمن - یعنى با عامل غصب - مذاکره کنند، خودشان را فریب مىدهند. آنها مىخواهند ملتها را فریب بدهند؛ اما ملتها فریب نمىخورند. راه حل مسألهى فلسطین این نیست که بروند با اسرائیل غاصب فلسطین بنشینند حرف بزنند. آنها که در این منطقه صلح مىخواهند، اگر خانهى فلسطینیها را به خودشان برگردانند، صلح ایجاد خواهد شد. چرا شما افرادى را با ملیتهاى مختلف روسى، انگلیسى، امریکایى، آفریقایى، آسیایى، از هند و از مناطق دیگر دنیا در اینجا جمع کردهاید، تا مردمى را از خانهى خودشان بیرون کنید؟ اگر شما صلح مىخواهید، صلح به این است که افرادى که متعلق به کشورهاى دیگرند، به خانههاى خودشان برگردند و فلسطین را به فلسطینیها بدهند.
فلسطین متعلق به فلسطینیهاست. اگر مردم سرزمین فلسطین در داخل فلسطین - یعنى در همهى فلسطین، بدون تجزیه - دولتى تشکیل بدهند، صلح خواهد شد. اگر شما راست مىگویید، و اگر توطئهیى علیه ملت فلسطین و ملتهاى اسلامى و علیه اسلام در نظر ندارید، راه حل این است. اما اگر نخواهید این راه حل را عمل کنید، اردوگاه استکبار بداند که با این نشستوبرخاستهایى که ترتیب مىدهند و با این تصمیمگیریها، مسألهى فلسطین حل نخواهد شد؛ مبارزات فلسطین خاموش نخواهد شد، و نباید بشود.
اسرائیل ثابت کرده است که جز زبان زور، چیز دیگرى نمىفهمد. با او جز با زبان قدرت یک ملت و قدرت یک امت اسلامى در سراسر عالم، نمىشود حرف زد. شما نمایندگان ملتهاى اسلامى هستید. شما نمایندگان مردم فلسطین، نمایندگان پارلمانها و نمایندگان ملتها در اینجا جمعید؛ نسبت به فلسطین تصمیم بگیرید. تصمیم باید استنقاذ فلسطین باشد، و لاغیر؛ و این هم یک راه بیشتر ندارد و آن راه، همان راهى است که عناصر انتفاضهى مقدسهى فلسطین آن را شناختند و دارند تعقیب مىکنند؛ راه مبارزه در داخل سرزمینهاى فلسطین؛ علاج این است و لاغیر.
مسلمانان بزرگترین ابزارهاى قدرت را در اختیار دارند
شما یکچهارم جمعیت دنیا هستید. مسلمانان بزرگترین ابزارهاى قدرت را در اختیار دارند. امروز دنیا به نفت شما محتاج است. امروز دنیا به منطقهى حساس حیات و زندگى شما محتاج است. چرا امریکا باید بتواند چیزى را بر شما تحمیل بکند؟ تحمل نکنید، قبول نکنید. اینها شعار نیست؛ اینها واقعیتهایى است که اگر ما همت بکنیم و با این تکلیف عظیم الهى و انسانى صادقانه برخورد نماییم، قابل تحقق و قابل عمل است.
امروز یک عده مسلمان، فداکار، برگزیدگان ملت فلسطین، از پیر و جوان و مرد و زن، در سرزمینهاى مقدس فلسطین دارند مبارزه مىکنند؛ به آنها کمک کنید؛ راه این است. کمک به فلسطین، یعنى کمک به عناصرى که دارند مبارزه مىکنند. کمک به فلسطین، معنایش این نیست که به عناصر سازشکارى که دلشان براى فلسطین نسوخته، بلکه دلشان براى منافع شخصى خودشان سوخته، کمک کنند. آن سازمانى مورد قبول است و نمایندهى واقعى مردم فلسطین است، که در راه آرمان فلسطین مبارزه بکند؛ نه آن سازمانى که برود آرمان فلسطین را به دشمن بفروشد و بر سر آن معامله بکند!
باید ملتهاى مسلمان حرکت کنند و احساس تکلیف نمایند. من آنچه را که به نظرم مىرسد امروز باید گفته بشود و باید انجام بدهیم، در بیانیه گفتهام؛ الان هم دارم مىگویم: ملتهاى اسلامى به هر نحو که مىتوانند، باید انواع کمکهاى خودشان را به آن مردمى که دارند در داخل فلسطین مبارزه مىکنند، برسانند؛ این یک تکلیف شرعى و الهى و انسانى است.
با عقبنشینى شما، دشمن یک سنگر جلو مىآید
اگر امروز شما مسلمانان عقب بنشینید، بدانید که دشمن یک سنگر جلو مىآید - دشمنى که تمام نمىشود - اسرائیل یک سنگر جلو مىآید؛ امریکا که دشمن جهان اسلام است، یک سنگر جلو مىآید. اگر شما عقب بنشینید، آنها جلو مىآیند. دشمنى میان آنها و میان شما امت اسلام که تمام نخواهد شد. خواستههاى استکبارىِ استکبار که تمامى ندارد.
شما باید در اینجا یک حرکت قاطع و یک تصمیمگیرى قطعى بکنید. این اجتماع در تهران مىتواند اجتماع مبارکى باشد. کار به دست شماست؛ تصمیمگیرى کنید. پارلمانها بنشینند براى سرنوشت فلسطین تصمیمگیرى کنند و آن را از دولتها بخواهند. روشنفکران و نویسندگان بنویسند و افکار عمومى را بیدار کنند. دانشجویان و جوانان آماده باشند، تا با صداى بلند خواست ملتها را اعلام کنند.
حمایت از فلسطین وظیفهى ماست
ملت ایران آماده است. ما در حد توان و قدرتمان آماده هستیم، تا این تکلیف را انجام بدهیم؛ دشمنى استکبار را هم تحمل مىکنیم. ما را به خاطر حمایت از فلسطین و از انتفاضهى فلسطین و از قیام مردم فلسطین تهدید نکنند؛ این حمایت وظیفهى ماست؛ ما این را انجام مىدهیم و از هیچ تهدیدى هم نمىهراسیم. از بعد از انقلاب، بلافاصله ما در معرض تهدیدهاى استکبار بودیم؛ و به فضل پروردگار و به حول و قوّهى الهى، استکبار نتوانسته است کارى بکند. ما باز هم تکلیفمان را انجام خواهیم داد.
در مقابل ارادهى ملتهاى مسلمان، هیچ بنبستى وجود ندارد.
25/7/1377
حرکات پیش دستانه ی استکبار
آمریکایى ها مى دانند که در دنیاى اسلام آینده یى ندارند. براى این که بیدارى اسلامى به حرکتهاى انقلابى منتهى نشود، پیشدستى مى کنند؛ مى خواهند چیزى را که براى ملتها سرنوشت محتوم است، با ابتکار و حرکتهاى پیشدستانه ى خودشان عقب بیندازند. اخیرا امریکایى ها اعتراف کرده اند که اگر حمله ى آنها به عراق نمى بود، رژیم صدام در مدت کوتاهى به وسیله ى عناصر مؤمن و مسلمان خود عراق سرنگون مى شد و ابتکار عمل از دست آنها خارج مى گردید؛ آنها از این مى ترسند. فعالیت آنها انفعالى و از روى ترس از عواقب بیدارى اسلامى در دنیاى اسلام است. حرکتى که امروز امریکایى ها در این منطقه مى کنند، ناشى از قدرت نیست؛ ناشى از احساس قدرت در اردوگاه اسلامى و قیام اسلامى و بیدارى اسلامى است. 14/3/1384
مسأله ى فلسطین و قدس شریف جزو مسائلى نیست که دنیاى اسلام بتواند آن را از یاد ببرد. اگر یک روزى غاصبان سرزمین فلسطین و حامیان بین المللى شان گمان مى کردند که مى توانند نام فلسطین و ملت فلسطین را به دست فراموشى بسپارند، آن روز دیگر سپرى شده است. امروز ملت فلسطین با همه ى وجود خود، با همه ى همت خود در عرصه ى مقاومت ایستاده است و همین موجب شده است که غاصبان قدس، موقعیت عظیم و خطیر فلسطین را بیش از پنجاه سال قبل حس کنند. آن روز آنها تصور مى کردند که فلسطین یک نقطه ى از یاد رفته و فراموش شده است؛ فلسطین را سرزمین بى مردم نام مى گذاشتند. البته برخى از کوتاهى ها هم به این توهم باطل کمک کرده بود. امروز این طور نیست؛ امروز ملت فلسطین ایستاده است و ملت هاى مسلمان هم دل شان سرشار از غیرت و حمیت اسلامى نسبت به سرزمین شریف قدس و سرتاسر کشور فلسطین است و دنیاى اسلام نباید فلسطین را هرگز از یاد ببرد. این خطاى بزرگى است که کسى تصور کند عقب نشینى دولت هاى اسلامى در برابر استکبار در قضیه ى فلسطین، آنها را قانع خواهد کرد. مى بینید همین کوتاه آمدن ها و عقب نشینى ها براى دولت استکبارى ایالات متحده ى امریکا، مسأله ى خاورمیانه را به صورت یک آرزوى خام مطرح کرده است؛ آنها دنبال خاورمیانه یى هستند که یکسره و به طور کامل در مشت خودشان باشد، که امروز چنین چیزى نیست. سکوت دولت هاى اسلامى و عقب نشینى آنها در عرصه ى سیاسى و در عرصه ى بین المللى، دشمن را روزبه روز گستاخ تر مى کند.
حرف ما در باب مسأله ى فلسطین یک حرف منطقى و مقبول است. ده ها سال پیش، جمال عبدالناصر - که محبوب ترین چهره ى عرب محسوب مى شد - در شعارهاى خود مى گفت ما یهودى هاى غاصب فلسطین را به دریا مى ریزیم. سالها بعد از آن، صدام حسین - که منفورترین چهره ى عرب محسوب مى شد و مى شود - اعلام مى کرد که ما نصف سرزمین فلسطین را آتش مى زنیم. ما هیچ کدام از این دو حرف را قبول نداریم. با اصول اسلامىِ ما، نه به دریا ریختن یهودى ها، نه آتش زدن سرزمین فلسطین، معقول و منطقى نیست. حرف ما این است که ملت فلسطین باید به حق خود برسد. این کشور متعلق به مردم فلسطین است؛ فلسطین متعلق به فلسطینى هاست و سرنوشت فلسطین را هم باید فلسطینى ها معین کنند. این یک میدان آزمایشى براى صدق ادعاى مدعیان دمکراسى و حقوق بشر است. آن کسانى که ادعا مى کنند که طرفدار مردم سالارى ملت ها و کشورها هستند، فلسطین براى آنها میدان آزمایش است. ملت فلسطین؛ مردمانى که فلسطین متعلق به آنهاست - از مسلمان، یا مسیحى، یا یهودى - و سرزمین تاریخى آنهاست و تاریخ و جغرافیا به این گواهى مى دهد، بایستى رأى و نظر بدهند؛ آنها در یک نظرخواهىِ مقابل چشم مردم جهان، در یک رفراندوم، تکلیف دولت فلسطین را معین کنند؛ و آن دولت، دولت مشروعى خواهد بود. در آن دولت، جنایتکارانى که در فلسطین جنایت کردند، باید مجازات شوند؛ امثال این شارون و بقیه ى جنایتکارهاى فلسطینى. درباره ى آن کسانى هم که به این سرزمین از نقاط مختلف دنیا مهاجرت کردند، آن دولت تصمیم گیرى خواهد کرد که چه باید بکند. این، حرفى است منطقى. امروز میلیون ها فلسطینى در کشورهاى دیگر آواره اند و میلیون ها فلسطینى هم در اردوگاه ها با بدترین شکل زندگى مى کنند؛ ولى سرزمین آنها دست مردمان دیگرى است. این، معقول نیست؛ این، منطقى نیست.
امت اسلامى امروز در دنیا یک حقیقت غیر قابل انکار است. ملت هاى مسلمان دل هاشان پُر است از نفرت از آن قدرت هاى بین المللى زورگو و غاصب و اگر فرصتى پیدا کنند، همه ى این ملت ها پشت سر ملت فلسطین ایستاده اند.
این را هم همه باید بدانیم و بفهمیم که عقب نشینى در مقابل قدرت هاى استکبارى، آنها را جَرى تر مى کند؛ اما ایستادگى، به ناکامى آنها مى انجامد. قدرت ابرقدرت هاى دنیا یک قدرت بى تخلف و بى منتها نیست. ا
مروز دنیا، دنیاى دیگرى است؛ ملت ها بیدار شده اند؛ جاذبه هاى اسلامى در دل ها به وجود آمده است. دشمنى آنها با جمهورى اسلامى به خاطر این است که پرچم اسلام را بلند کرد، ملت ها را امیدوار کرد.
14/8/1384
مقاومت فلسطین راههای پر فراز و فرود را آزموده و از انواع دسیسه ها عبور کرده و چالشهای سخت را پشت سر گذاشته و چکاچاک سلاحهای گوناگون و غرش جنگنده ها و توپخانه های دشمن را شنیده و امروز به نیکی دریافته است است که تنها راه رهایی از چنگال جنایتکاران و حامیان آنها، جهاد و مقاومت مستمر است و افکار عمومی مسلمانان نیز این راهبرد را مورد تأیید قرار داده اند و نشانه آن سیل کمکهای مردمی و شور و حماسه ای است که در نمازهای جمعه کشورهای اسلامی در دفاع و پشتیبانی از انتفاضه به راه افتاده است .
امروز توطئه های رنگارنگی برای غصب و بلعیدن این شهر مقدس و از بین بردن آثار اسلامی آن توسط صهیونیستها در جریان است ولی این شهر به همه مسلمانان تعلق دارد و همه قدس پایتخت همه فلسطین است و مسلمانان اجازه نخواهند داد نقشه های شوم دشمنان جامه عمل بپوشد و با آن مقابله خواهند کرد.
29/9/1379
فلسطین، مسئله ى اول در میان همه ى موضوعات مشترک کشورهاى اسلامى است. مشخصات منحصر به فردى در این مسئله وجود دارد:
اول این که یک کشور مسلمان از ملت آن، غصب و به بیگانگانى که از کشورهاى گوناگون گردآورى شده و جامعه اى جعلى و موزائیکى تشکیل داده اند، سپرده شده است.
دوم این که این حادثه ى بى سابقه در تاریخ، با کشتار و جنایت و ظلم و اهانت مستمر انجام گرفته است.
سوم آن که قبله ى اول مسلمانان و بسیارى از مراکز محترم دینى که در این کشور قرار دارد، به تخریب و توهین و زوال تهدید شده است.
چهارم آن که این دولت و جامعه ى جعلى در حساسترین نقطه ى جهان اسلام، از آغاز تاکنون، نقش یک پایگاه نظامى و امنیتى و سیاسى را براى دولتهاى استکبارى بازى کرده و محور غرب استعمارى که به علل گوناگون، دشمن اتحاد و اعتلاء و پیشرفت کشورهاى اسلامى است، از آن همواره چون خنجرى در پهلوى امت اسلامى استفاده کرده است.
پنجم آن که صهیونیسم که خطر اخلاقى و سیاسى و اقتصادى بزرگى براى جامعه ى بشرى است، این جاى پا را وسیله اى و نقطه ى اتکائى براى گسترش نفوذ و سلطه ى خود در جهان قرار داده است.
نکات دیگرى را هم میتوان بر اینها افزود: هزینه ى مالى و انسانىِ سنگینى که کشورهاى اسلامى تاکنون پرداخته اند. اشتغال ذهنى دولتها و ملتهاى مسلمان. رنج میلیونها آواره ى فلسطینى، که بسیارى از آنان پس از شش دهه هنوز در اردوگاه ها زندگى میکنند. انقطاع تاریخ یک کانون مهمِ تمدنى در جهان اسلام و الى غیر ذلک.
امروزه بر این دلائل، یک نکته ى کلیدى و اساسى دیگر افزوده شده است و آن، نهضت بیدارى اسلامى است که سراسر منطقه را فرا گرفته و فصل تازه و تعیین کننده اى در سرگذشت امت اسلامى گشوده است. این حرکت عظیم که بى گمان میتواند به ایجاد یک مجموعه ى مقتدر و پیشرفته و منسجم اسلامى در این نقطه ى حساس جهان منتهى شود و به حول و قوه ى الهى و با عزم راسخ پیشروان این نهضت، نقطه ى پایان بر دوران عقب ماندگى و ضعف و حقارت ملتهاى مسلمان بگذارد، بخش مهمى از نیرو و حماسه ى خود را از قضیه ى فلسطین گرفته است.
ظلم و زورگوئى روزافزون رژیم صهیونیستى و همراهى برخى حکام مستبد و فاسد و مزدور آمریکا با آن از یک سو، و سر برآوردن مقاومت جانانه ى فلسطینى و لبنانى و پیروزى هاى معجزآساى جوانان مؤمن در جنگهاى سى و سه روزه ى لبنان و بیست و دو روزه ى غزه از سوى دیگر، از جمله ى عوامل مهمى بودند که اقیانوس بظاهر آرام ملتهاى مصر و تونس و لیبى و دیگر کشورهاى منطقه را به تلاطم در آوردند.
این یک واقعیت است که رژیم سراپا مسلح صهیونیست و مدعى شکست ناپذیرى، در لبنان در جنگى نابرابر، از مشت گره شده ى مجاهدان مؤمن و دلاور، شکست سخت و ذلتبارى خورد؛ و پس از آن، در برابر مقاومت مظلومانه و پولادین غزه، بار دیگر شمشیر کُند خود را آزمود و ناکام ماند.
مسئله ى فلسطین، امروز اهمیت و فوریت مضاعف یافته است و ملت فلسطین حق دارد که در اوضاع کنونى منطقه، انتظار بیشترى از کشورهاى مسلمان داشته باشد.
نگاهى به گذشته و حال بیندازیم و براى آینده، نقشه ى راهى ترسیم کنیم. من رئوس مطالبى را در میان میگذارم.
بیش از شش دهه از فاجعه ى غصب فلسطین میگذرد. عوامل اصلى این فاجعه ى خونین، همه شناخته شده اند و دولت استعمارگر انگلیس در رأس آنهاست، که سیاست و سلاح و نیروى نظامى و امنیتى و اقتصادى و فرهنگى آن و سپس دیگر دولتهاى مستکبر غربى و شرقى، در خدمت این ظلم بزرگ به کار افتاد. ملت بى پناه فلسطین در زیر چنگال بى رحم اشغالگران، قتل عام و از خانه و کاشانه ى خود رانده شد. تا امروز هنوز یک صدم فاجعه ى انسانى و مدنى اى که به دست مدعیان تمدن و اخلاق، در آن روزگار اتفاق افتاد، به تصویر کشیده نشده و بهره اى از هنرهاى رسانه اى و تصویرى نیافته است. اربابان عمده ى هنرهاى تصویرى و سینما و تلویزیون و مافیاهاى فیلمسازىِ غربى این را نخواسته و اجازه ى آن را نداده اند. یک ملت در سکوت، قتل عام و آواره و بى خانمان شد. مقاومتهائى در آغاز کار پدید آمد که با شدت و قساوت سرکوب شد. از بیرون مرزهاى فلسطین و عمدتاً از مصر، مردانى با انگیزه ى اسلامى تلاشهائى کردند که از حمایت لازم برخوردار نشد و نتوانست تأثیرى در صحنه بگذارد. پس از آن، نوبت به جنگهاى رسمى و کلاسیک میان چند کشور عرب با ارتش صهیونیست رسید. مصر و سوریه و اردن نیروهاى نظامى خود را وارد صحنه کردند، ولى کمک بى دریغ و انبوه و روزافزون نظامى و تدارکاتى و مالى از سوى آمریکا و انگلیس و فرانسه به رژیم غاصب، ارتشهاى عربى را ناکام کرد. آنها نه فقط نتوانستند به ملت فلسطین کمک کنند، که بخشهاى مهمى از سرزمینهاى خود را هم در این جنگها از دست دادند. با آشکار شدن ناتوانى دولتهاى عرب همسایه با فلسطین، بتدریج هسته هاى مقاومتِ سازمان یافته در قالب گروه هاى مسلح فلسطینى شکل گرفت و پس از چندى از گرد آمدن آنها، «سازمان آزادیبخش فلسطین» تشکیل یافت. این برق امیدى بود که خوش درخشید، ولى طولى نکشید که خاموش شد. این ناکامى را میتوان به علل متعددى منسوب کرد، ولى علت اساسى، دورى آنان از مردم و از عقیده و ایمان اسلامى آنان بود. ایدئولوژى چپ و یا صرفاً احساسات ناسیونالیستى، آن چیزى نبود که مسئله ى پیچیده و دشوار فلسطین به آن نیاز داشت. آنچه میتوانست ملتى را به میدان مقاومت وارد کند و نیروئى شکست ناپذیر از آنان فراهم آورد، اسلام و جهاد و شهادت بود. آنها این را بدرستى درک نکردند. من در ماه هاى اول انقلاب کبیر اسلامى که سران سازمان آزادیبخش روحیه ى تازه اى یافته و به تهران مکرراً آمد و شد میکردند، از یکى از ارکان آن سازمان پرسیدم: چرا پرچم اسلام را در مبارزه ى بحق خود بلند نمیکنید؟ پاسخ او این بود که در میان ما، بعضى هم مسیحى اند. این شخص بعدها در یک کشور عربى به دست صهیونیستها ترور و کشته شد و ان شاءالله مشمول مغفرت الهى قرار گرفته باشد؛ ولى این استدلال او ناقص و نارسا بود. به گمان من، یک مبارز مسیحىِ مؤمن در کنار یک جمع مجاهد فداکارى که خالصانه، با ایمان به خدا و قیامت و با امید به کمک الهى میجنگد و از حمایت مادى و معنوى مردمش برخوردار است، انگیزه ى بیشترى براى مبارزه مى یابد تا در کنار گروه بى ایمان و متکى به احساسات ناپایدار و دور از پشتیبانىِ وفادارانه ى مردمى. نبود ایمان راسخ دینى و انقطاع از مردم، بتدریج آنان را خنثى و بى تأثیر کرد. البته در میان آنان، مردان شریف و پرانگیزه و غیور بودند، ولى مجموعه و سازمان به راه دیگرى رفت. انحراف آنان، به مسئله ى فلسطین ضربه زد و هنوز هم میزند. آنها هم مانند برخى دولتهاى خائن عربى، به آرمان مقاومت - که تنها راه نجات فلسطین بوده و هست - پشت کردند؛ و البته نه فقط به فلسطین، که به خود هم ضربه ى سختى وارد کردند.
امروز رژیم صهیونیستى از همیشه منفورتر و ضعیف تر و منزوى تر، و حامى اصلى اش آمریکا از همیشه گرفتارتر و سردرگم تر است.
دو نکته را پیشاپیش باید روشن کرد: اول این که مدعاى ما آزادى فلسطین است، نه آزادىِ بخشى از فلسطین. هر طرحى که بخواهد فلسطین را تقسیم کند، یکسره مردود است. طرح دو دولت که لباس حق به جانبِ «پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل» را بر آن پوشانده اند، چیزى جز تن دادن به خواسته ى صهیونیستها، یعنى «پذیرش دولت صهیونیستى در سرزمین فلسطین» نیست. این به معناى پایمال کردن حق ملت فلسطین، نادیده گرفتن حق تاریخى آوارگان فلسطینى، و حتّى تهدید حق فلسطینیانِ ساکن سرزمینهاى 1948 است؛ به معناى باقى ماندن غده ى سرطانى و تهدید دائمى پیکره ى امت اسلامى، مخصوصاً ملتهاى منطقه است؛ به معناى تکرار رنجهاى ده ها ساله و پایمال کردن خون شهداست. هر طرح عملیاتى باید بر مبناى اصلِ «همه ى فلسطین براى همه ى مردم فلسطین» باشد. فلسطین، فلسطینِ «از نهر تا بحر» است، نه حتّى یک وجب کمتر. البته این نکته نباید نادیده بماند که ملت فلسطین همان طور که در غزه عمل کردند، هر بخش از خاک فلسطین را که بتوانند آزاد کنند، به وسیله ى دولت برگزیده ى خود، اداره ى امور آن را بر عهده خواهند گرفت، ولى هرگز هدف نهائى را از یاد نخواهند برد. نکته ى دوم آن است که براى دستیابى به این هدف والا، کار لازم است، نه حرف؛ جدى بودن لازم است، نه کارهاى نمایشى؛ صبر و تدبیر لازم است، نه رفتارهاى بیصبرانه و دچار تلوّن. باید به افقهاى دور نگریست و قدم به قدم با عزم و توکل و امید به پیش رفت. دولتها و ملتهاى مسلمان، گروه هاى مقاومت در فلسطین و لبنان و دیگر کشورها، هر یک میتوانند نقش و سهم خود از این مجاهدت همگانى را بشناسند و باذن الله جدول مقاومت را پر کنند.
طرح جمهورى اسلامى براى حل قضیه ى فلسطین و التیام این زخم کهنه، طرحى روشن، منطقى و منطبق بر معارف سیاسىِ پذیرفته شده ى افکار عمومىِ جهانى است که قبلاً به تفصیل ارائه شده است. ما نه جنگ کلاسیکِ ارتشهاى کشورهاى اسلامى را پیشنهاد میکنیم، و نه به دریا ریختن یهودیان مهاجر را، و نه البته حکمیت سازمان ملل و دیگر سازمانهاى بین المللى را؛ ما همه پرسى از ملت فلسطین را پیشنهاد میکنیم. ملت فلسطین نیز مانند هر ملت دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند و نظام حاکم بر کشورش را برگزیند. همه ى مردم اصلى فلسطین، از مسلمان و مسیحى و یهودى - نه مهاجران بیگانه - در هر جا هستند؛ در داخل فلسطین، در اردوگاه ها و در هر نقطه ى دیگر، در یک همه پرسىِ عمومى و منضبط شرکت کنند و نظام آینده ى فلسطین را تعیین کنند. آن نظام و دولتِ برآمده ى از آن، پس از استقرار، تکلیف مهاجران غیر فلسطینى را که در سالیان گذشته به این کشور کوچ کرده اند، معین خواهد کرد. این یک طرح عادلانه و منطقى است که افکار عمومى جهانى آن را بدرستى درک میکند و میتواند از حمایت ملتها و دولتهاى مستقل برخوردار شود. البته انتظار نداریم که صهیونیستهاى غاصب به آسانى به آن تن در دهند، و اینجاست که نقش دولتها و ملتها و سازمانهاى مقاومت شکل میگیرد و معنى مى یابد. مهمترین رکن حمایت از ملت فلسطین، قطع پشتیبانى از دشمن غاصب است؛ و این وظیفه ى بزرگ دولتهاى اسلامى است.
اکنون پس از به میدان آمدن ملتها و شعارهاى قدرتمندانه ى آنان بر ضد رژیم صهیونیست، دولتهاى مسلمان با چه منطقى روابط خود با رژیم غاصب را ادامه میدهند؟ سند صداقت دولتهاى مسلمان در جانبدارى شان از ملت فلسطین، قطع روابط آشکار و پنهان سیاسى و اقتصادى با آن رژیم است. دولتهائى که میزبان سفارتخانه ها یا دفاتر اقتصادى صهیونیستهایند، نمیتوانند مدعى دفاع از فلسطین باشند و هیچ شعار ضد صهیونیستى از سوى آنان، جدى و واقعى تلقى نخواهد شد. سازمانهاى مقاومت اسلامى که بار سنگین جهاد را در سالهاى گذشته بر دوش داشته اند، امروز نیز با همان تکلیف بزرگ روبه رویند. مقاومت سازمان یافته ى آنان، بازوى فعالى است که میتواند ملت فلسطین را به سوى این هدف نهائى به پیش ببرد. مقاومت شجاعانه از سوى مردمى که خانه و کشورشان اشغال شده، در همه ى میثاقهاى بین المللى به رسمیت شناخته شده و مورد تحسین و تجلیل قرار گرفته است. تهمت تروریزم از سوى شبکه ى سیاسى و رسانه اىِ وابسته به صهیونیزم، سخن پوچ و بى ارزشى است. تروریست آشکار، رژیم صهیونیستى و حامیان غربى آنهایند؛ و مقاومت فلسطینى، حرکتى ضد تروریستهاى جرّار و حرکتى انسانى و مقدس است. در این میان، کشورهاى غربى نیز شایسته است صحنه را با نگاهى واقع بینانه بنگرند. غرب امروز بر سر دوراهى است. یا باید دست از زورگوئى طولانى مدت خود بردارد و حق ملت فلسطین را بشناسد و بیش از این از نقشه ى صهیونیستهاى زورگو و ضد بشر پیروى نکند، و یا در انتظار ضربه هاى سخت تر در آینده ى نه چندان دور باشد. این ضربه هاى فلج کننده فقط سقوط پى درپى حکومتهاى گوش به فرمان آنان در منطقه ى اسلامى نیست، بلکه آن روزى که ملتهاى اروپا و آمریکا دریابند که بیشترین گرفتارى هاى اقتصادى و اجتماعى و اخلاقى آنان منشأ گرفته از سلطه ى اختاپوسى صهیونیزم بین الملل بر دولتهاى آنهاست، و دولتمردان آنان به خاطر منافع شخصى و حزبى خود، مطیع و تسلیم در برابر زورگوئى هاى کمپانى داران زالوصفت صهیونیست در آمریکا و اروپایند، آنچنان جهنمى براى آنان به وجود خواهند آورد که هیچ راه خلاصى از آن متصور نیست. رئیس جمهور آمریکا میگوید که امنیت اسرائیل خط قرمز اوست. این خط قرمز را چه عاملى ترسیم کرده است؟ منافع ملت آمریکا، یا نیاز شخص اوباما به پول و پشتیبانى کمپانى هاى صهیونیستى براى به دست آوردن کرسى دومین دوره ى ریاست جمهورى؟ تا کى شماها خواهید توانست ملتهاى خود را فریب دهید؟ آن روزى که ملت آمریکا بدرستى دریابد که شماها براى چند صباح بیشتر باقى ماندن در قدرت، تن به ذلت و تبعیت و خاکسارى در برابر زرسالاران صهیونیست داده اید و مصالح ملت بزرگى را در پاى آنان قربانى کرده اید با شما چه خواهند کرد؟
این خط قرمزِ اوباما و امثال او به دست ملتهاى به پاخاسته ى مسلمان شکسته خواهد شد. آنچه رژیم صهیونیست را تهدید میکند، موشکهاى ایران یا گروه هاى مقاومت نیست، تا در برابر آن سپر موشکى در اینجا و آنجا به پا کنند؛ تهدید حقیقى و بدون علاج، عزم راسخ مردان و زنان و جوانانى در کشورهاى اسلامى است که دیگر نمیخواهند آمریکا و اروپا و عوامل دست نشانده شان بر آنان حکومت و تحکم و آنان را تحقیر کنند. البته آن موشکها هم هرگاه تهدیدى از سوى دشمن بروز کند، وظیفه ى خود را انجام خواهند داد.
9/7/1390
آنچه که بر مردم فلسطین گذشته است، در طول این چند سال اخیرى که انتفاضه ها شروع شده و مقاومت واقعى شکل گرفته، یک پدیده ى عجیبى است. این، جز هدایت الهى و دستگیرى الهى چیز دیگرى نیست. انسان مى بیند در غزه این همه مصیبت، این همه تلخى، این همه فشار؛ چه در طولِ آن بیست و دو روزى که جنگ بود، چه بعد از آن تا امروز - که مصائب پشت سر هم بر مردم وارد میشود - اما این مردم مثل کوه ایستاده اند. این خیلى واقعیت عظیمى است؛ این را نمیشود ندیده گرفت.
این استقامت را، این روحیه را باید در مردم هر چه میتوانید پایدار کنید. شما گفتید و درست هم گفتید: تنها راه حل مسئله ى فلسطین، مقاومت است و مبارزه است. این، درست است؛ لکن این مقاومت و مبارزه، متوقف است بر حفظ روحیه ى این مردم، حفظ امید این مردم، نگه داشتن مردم در صحنه. این، به نظر من بزرگ ترین کارى است که مجموعه هاى فلسطینى و سازمانهاى فلسطینى، مبارزان فلسطینى باید انجام بدهند. این فشارهائى که امروز از هر دو طرف، چه از طرف دشمن صهیونیست، چه از آن طرف، بر غزه وارد میشود، به قصد این است که مردم را از مقاومت روگردان کنند. فشارهائى که در ساحل غربى بر مردم وارد میشود؛ چه در شهرک سازى ها، چه در مسئله ى قدس - که ایشان بیان کردند - چه آن سختگیرى هاى عجیب، چه در دیوار حائل و امثال اینها، براى این است که مردم را از مقاومت روگردان کنند و به سمت گزینه ى تسلیم، سوق بدهند. نباید بگذاریم؛ نباید بگذارید که این اتفاق بیفتد. مردم فلسطین را، مردم غزه را، این ملت مقاوم و پولادین را باید امیدوار نگه دارید و بدانند که این حرکت عظیم آنها به نتیجه خواهد رسید. این، یک نکته است که به نظر من خیلى مهم است. نکته ى دیگر این است که ما آنچه که در قضیه ى فلسطین از پیشرفت مشاهده میکنیم - که این پیشرفت قابل انکار نیست - اقتدار روزافزون جبهه ى مقاومت در مقابل جبهه ى استکبار و کفر است که امر مشهود و واضحى است. آنچه در این زمینه ملاحظه میشود، ناشى از ایمان به خدا و توکل به خدا و وارد کردن عنصر معنویت در مبارزه است. اگر یک مبارزه با عنصر ایمان همراه نباشد، آسیب پذیر میشود. آن وقتى مبارزه موفق خواهد شد که در او ایمان به خدا و توکل به خدا وجود داشته باشد. روحیه ى دین را و ایمان حقیقى به وعده ى الهى و توکل به خداى متعال را باید در مردم تقویت کنید؛ حسن ظن به خداى متعال و به وعده ى الهى را باید در مردم تقویت کنید. خود ما هم بایستى به خداى متعال حسن ظن داشته باشیم.
ما اگر به وظیفه ى خودمان در این راه عمل بکنیم، براى خدا حرکت کنیم، براى خدا مبارزه کنیم، هدف را رضاى خدا قرار بدهیم، بدون شک پیروزى نصیب خواهد شد.
پیروزى ملت فلسطین در بازگرداندن حق خود، دشوارتر نیست از پیروزى اى که ملت ایران در ایجاد جمهورى اسلامى در ایران داشت. آن روز - روزى که طاغوت بر این کشور حکومت میکرد - اگر کسى نگاه میکرد به صحنه ى عالم و به صحنه ى منطقه، جزو محالات قطعى بود که رژیم طاغوت در اینجا تغییر پیدا کند، آن هم اینکه تبدیل بشود به یک نظام اسلامى. این، جزو محالات به نظر مى آمد و به حسب موازین طبیعى، به حسب موازین عادى، چنین چیزى ممکن نبود؛ مقدور نبود. قدرت بى کلام آمریکا در این منطقه و حمایت بى قید و شرطش از رژیم شاه، نداشتن هیچ گونه امکانى براى مبارزین در اینجا - یعنى امکانات ما آن روز در حال مبارزه، بسیار کمتر بود از امکاناتى که امروز مردم شما در غزه دارند یا در ساحل غربى دارند - در عین حال این اتفاق افتاد، این محال ممکن شد و واقع شد؛ به برکت تداوم مبارزه، به برکت توکل به خدا، به برکت رهبرى عازم و جازم و قاطع امام بزرگوارمان. من میگویم این اتفاق در مورد فلسطین ممکن است پیش بیاید. بعضى نگاه میکنند به صحنه، قدرت آمریکا را نگاه میکنند، پشتیبانى غرب را از صهیونیستها نگاه میکنند، قدرت شبکه هاى مالى صهیونیستها را در آمریکا و در سایر نقاط عالم مى بینند، قدرت تبلیغاتى شان را مى بینند، به نظرشان مى آید که برگرداندن فلسطین به فلسطینى ها یک امر ناممکنى است. من میگویم نه، این امر ناممکن، ممکن خواهد شد؛ به شرط ایستادگى و استقامت.
امروز آمریکا و غرب در قضیه ى فلسطین و در بسیارى از قضایاى دیگر صریحاً دارند دروغ میگویند؛ صریحاً دروغ میگویند. فاجعه ى عظیمى مثل فاجعه ى غزه را در جنگ 22 روزه وارونه وانمود میکنند. باید به این توجه کنیم. این را میخواهم یادآورى کنم. امروز غزه و فلسطین عرصه ى رسوائى غرب است. غرب با ادعاى حقوق بشر بزرگ ترین و فجیع ترین نقض حقوق بشر را در غزه ندیده گرفته. تا روزهاى متمادى غربى ها در سال گذشته یک کلمه حرف به نفع مردم غزه و در دفاع از آنها نزدند. روزهاى متمادى پشت سر هم میگذشت، ما هى گوشمان بود ببینیم آیا از اروپا - از آمریکا که هیچ - از سازمانهاى حقوق بشر، از سازمانهاى به اصطلاح مدافع آزادى، یک کلمه حرف به نفع مردم غزه صادر میشود؟ نمیشد. بعد از آنى که سر و صداى مردم بلند شد، مردم در کشورهاى مختلف سر و صدا کردند، راهپیمائى کردند، تظاهرات کردند، حرف زدند، رسوائى بالا گرفت، شروع کردند به حرف زدن؛ فقط حرف! غرب هیچ گونه حمایتى از مردم غزه نکرد؛ در مقابل یک چنین فاجعه ى عظیمى که جلوى چشم همه داشت اتفاق مى افتاد. تا امروز هم باز غرب در همان مواضع است. سازمان ملل خودش را رسوا کرد. آمریکا رسوا بود و رسواتر شد. با اینکه این گزارش گلدستون در آمده است و همه از او مطلع شدند. امروز بایستى سران جانى و مجرم رژیم صهیونیستى بیایند پاى محاکمه و باید مجازات بشوند؛ ولى هیچ خبرى نیست، هیچ اقدامى انجام نمیگیرد؛ بلکه حمایتها از دولت غاصب و دولت جعلى صهیونیستى باز هم بیشتر میشود! اینها غرب را رسوا کرد. آمریکا با این دولت جدید و رئیس جمهور جدید، ادعا کرد میخواهد تغییر به وجود بیاید. شعار تغییر براى این بود که بى آبروئى و بدنامى آمریکا در این منطقه ى اسلامى، یک مقدارى بلکه ترمیم بشود؛ اما نتوانستند ترمیم کنند و بدانند که تا آخر نخواهند توانست ترمیم کنند؛ چون دروغ میگویند؛ چون صریحاً به مردم دارند دروغ میگویند. آنها در خیلى از قضایا دروغ میگویند. حالا ما که در جمهورى اسلامى هستیم، دائماً داریم دروغهاى اینها را مى بینیم و میشنویم. واژگونه کردن حقایق و وارونه نشان دادن واقعیات، سى سال است که جلوى چشم ماست و ما به این عادت کردیم؛ لکن دنیا قضاوت خواهد کرد، تاریخ قضاوت خواهد کرد. امروز تمدن غرب - من به شما عرض بکنم - در مقابل قضیه ى فلسطین به چالش کشیده شده. امروز دعوى لیبرال دمکراسى غرب زیر سؤال رفته. یعنى شما در فلسطین به خاطر مقاومتتان، یک ادعاى چند صد ساله ى غرب را، که به وسیله او به دنیا تحکم میکرد، به زیر کشیدید و این ادعا را باطل کردید. مقاومت این قدر مهم است و عظیم است؛ این مقاومتى که شما دارید انجام میدهید.
مسئله ى غزه مسئله ى یک تکه سرزمین نیست؛ مسئله ى فلسطین فقط مسئله ى جغرافیا نیست؛ مسئله ى بشریت است؛ مسئله ى انسانیت است. امروز مسئله ى فلسطین شاخص میان پایبندى به اصول انسانى و ضدیت با اصول انسانى است. مسئله این قدر اهمیت دارد. آمریکا هم از این معامله زیان خواهد دید بلاشک. این چیزهاى تاریخى، ده سال و بیست سال و سى سال در تحولات تاریخى مثل یک لحظه است؛ به زودى خواهد گذشت. قطعاً تاریخ آمریکا و آینده ى آمریکا مغلوب این حرکتى خواهد شد که در این پنجاه شصت سال اخیر آمریکائى ها در رابطه ى با مسئله ى فلسطین انجام دادند. مسئله ى فلسطین مایه ى بدنامى آمریکا در طول قرنهاى متمادى در آینده خواهد بود. فلسطین آزاد خواهد شد؛ در این هیچ شبهه اى نداشته باشید. فلسطین قطعاً آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطینى تشکیل خواهد شد؛ در اینها هیچ تردیدى نیست؛ اما بدنامى آمریکا و بدنامى غرب برطرف نخواهد شد. اینها همچنان بدنام خواهند بود. شکى نیست که بر اساس حقایقى که خداى متعال تقدیر کرده است، خاورمیانه ى جدید شکل خواهد گرفت. این خاورمیانه، خاورمیانه ى اسلام خواهد بود؛ کما اینکه مسئله ى فلسطین یک مسئله ى اسلامى است. همه ى ملتها در مقابل فلسطین مسئولند. همه ى دولتها در مقابل فلسطین مسئول هستند؛ چه دولتهاى مسلمان، چه دولتهاى غیر مسلمان. هر دولتى که ادعاى طرفدارى از انسانیت را دارد، مسئول است؛ منتها وظیفه ى مسلمانها وظیفه ى سنگین ترى است. دولتهاى اسلامى موظفند و باید به این وظیفه عمل بکنند و هر دولتى که به وظیفه ى خود در قضیه ى فلسطین عمل نکند، لطمه ى آن را خواهد دید؛ چون ملتها بیدار شدند و از دولتها مطالبه میکنند و دولتها مجبورند نسبت به این قضیه تن بدهند و تسلیم بشوند. ما در جمهورى اسلامى مسئله ى فلسطین برایمان یک مسئله ى تاکتیکى نیست، یک استراتژى سیاسى هم نیست، مسئله ى عقیده است، مسئله ى دل است، مسئله ى ایمان است. لذاست که بین ما و بین مردممان در این زمینه هیچ گونه فاصله اى وجود ندارد؛ همان قدر که ما براى مسئله ى فلسطین اهتمام قائلیم، مردم ما هم - آنهائى که میدانند مسئله ى فلسطین چیست که اکثریت عظیم ملت ما، بلکه قاطبه ى ملت ما هستند - همان انگیزه را دارند.
بدانید اگر ما - ما که مسئولین کشور هستیم - جلو مردم را نمیگرفتیم، بسیارى از جوانهاى ما راه مى افتادند براى اینکه با جسم خودشان و با تن خودشان هم در عرصه ى فلسطین حضور داشته باشند. در قضیه ى غزه جوانهاى ما به فرودگاه رفتند، هر کار هم میکردند، نمى آمدند؛ با پیغام من برگشتند. اگر من پیغام نمیدادم، از فرودگاه برنمیگشتند. میگفتند ما را ببرید که ما برویم غزه؛ خیال میکردند که میتوانند خودشان را به غزه برسانند. این، انگیزه ى جوانهاى ماست. مسئله ى غزه و مسئله ى فلسطین، مسئله ى ماست؛ مسئله ى اسلامى ماست؛ مسئله ى همه ى مسلمین است و وظیفه ى ماست. آنچه که انجام هم میدهیم، وظیفه ى ماست؛ بر کسى هم منت نداریم؛ وظائفمان را انجام دادیم. از خداى متعال هم میخواهیم که کمک کند، بتوانیم وظائف را انجام بدهیم.
این که اصل، مبارزه است؛ اینکه هیچ راه حلى جزو مقاومت در قضیه ى فلسطین وجود ندارد، روى این حرفها ایستادگى کنید. این حرفها را صریحاً بزنید؛ نگذارید مجاملات سیاسى و جوسازى هاى سیاسى بر این منطق غلبه پیدا کند. هر کسى از فلسطینى ها که از راه مقاومت پایش را کنار گذاشت، ضرر کرد. اسرائیل در خواست صلح صادق نیست؛ اگرچه اگر صادق هم بود، غلط میکرد و او در اینجا حق ندارد؛ اما صادق هم نیست. آن کسانى که در راه مذاکره وارد شدند، مجبور شدند تحمیلات دشمن را قبول کنند. اگر یک لحظه پایشان را از مسیر تحمیلات دشمن دور گذاشتند، یا حذف شدند یا تحقیر شدند؛ که شما نمونه هاى هر دواش را ملاحظه کردید و دیدید. بعضى ها را حذف کردند، بعضى ها را هم تحقیر و تدرى ء کردند. راه قدس، راه فلسطین، راه نجات مسئله ى فلسطین و حل مسئله ى فلسطین، جز راه مبارزه نیست.
8/12/1388
امروز مسأله فلسطین یک زخم دردناک و عمیق در پیکر جامعه اسلامى است. امروز رنج دنیاى اسلام - که برجسته ترین بخش آن، مسأله فلسطین است - قلب مقدّس پیغمبر را مى آزارد. با وضعى که امروز ملت فلسطین دارد، روح مقدّس پیغمبر در عوالم بالاى آفرینش الهى مملو از غم مى شود. راه علاج چیست؟ تلاش و مجاهدت است.
امروز مسأله فلسطین، مسأله دنیاى اسلام است. چه ما مسلمانان کشورهاى اسلامى بدانیم و چه ندانیم، چه بفهمیم و چه نفهمیم، سرنوشت فلسطین، سرنوشت همه ماست. اگر فلسطین در این صحنه رویارویىِ شجاعانه اى که امروز براى خود به وجود آورده است، موفّق شود، موفّقیت همه دنیاى اسلام است؛ اما هرچه رنج آن ملت ادامه پیدا کند، مایه ذلّت روزافزون دنیاى اسلام است. دنیاى اسلام باید به معناى واقعى کلمه، این مسأله را مسأله خود بداند. درست است که همه ما وظیفه شرعى داریم و اسلام بر ما واجب کرده است به مردم فلسطین کمک کنیم؛ اما حرف من امروز فراتر از وظیفه شرعى است. مى گویم امروز هر حادثه اى که در فلسطین رخ دهد و این قضیه به هر جا منتهى شود، به طور مستقیم به سرنوشت کشورهاى اسلامى - چه آنهایى که نزدیکند و چه آنهایى که دورند - مربوط است و بر آنها هم اثر مى گذارد. امروز ملتهاى مسلمان براى فلسطین هر کار بکنند، براى خود و به نفع خود کرده اند. وقتى با نقشه استعمار بریتانى و کمک دنیاى استکبار، این قطعه خونین از پیکره دنیاى اسلام جدا شد، آن روز نظرشان فقط فتح همین قطعه نبود؛ آن روز هم نظر استعمارگران تسلّط بر کلّ منطقه - که قلب دنیاى اسلام است - بود. بنابراین امروز همه ما وظیفه داریم.
البته ملت فلسطین در انجام دادن وظیفه خود، آنچه حق و شایسته یک ملت شجاع و غیرتمند است، انجام داده و ایستاده است. همه باید بدانیم این دولتِ غاصبِ ظالمِ کنونى صهیونیست، در عملیات خود تا این لحظه شکست خورده و هیچ گونه موفّقیتى به دست نیاورده و مغلوب اراده فلسطینیها شده است. هدف از این عملیات این بوده است که انتفاضه بیت المقدّس را خاموش کنند؛ فلسطینیها دستهاى خود را به علامت تسلیم بالا ببرند و انگیزه آزادى خواهى و غیرت مردم فلسطین را خاموش کنند؛ اما آنچه به دست آمده، درست عکس این قضیه است. امروز عزم و تصمیم و فهم ملت فلسطین از مسأله فلسطین، بیش از آن وقتى است که انتفاضه هنوز شروع نشده بود. امروز عمق دشمنى و خباثت و وحشیگرىِ این رژیم غاصب و شریکش - امریکا - براى مردم فلسطین روشن شده است.
یک ملت وقتى کارش به جایى برسد که ببیند هیچ چاره اى ندارد جز این که مردن شجاعانه را به جان بخرد، دیگر هیچ چیز در مقابل او تاب ایستادگى ندارد. نه قدرت صهیونیستها - که تانک و توپ و همین ابزارهاى ظاهرى است - و نه قدرت سیاسى و مالىِ پشتیبان آنها - که امریکاست - نمى تواند تأثیرى بگذارد. آن روزى که ملت فلسطین را به نشستن در پشت میز مذاکره و به اصطلاح، گرفتن امتیاز، دلخوش مى کردند، دیگر تمام شد؛ معلوم گردید که نشستن در پشت میز مذاکره و گفتگو با دشمن، هیچ اثرى ندارد. امروز ملت فلسطین فهمیده است و کار خود را مى کند. مادران فلسطینى، جوانان فلسطینى، زنان و مردان فلسطینى و نوجوانان فلسطینى در صحنه اند.
آنچه مهم است، این است که دنیاى اسلام به وظیفه خود عمل کند. دنیاى اسلام، یعنى ملتها و دولتها. دولتها ممکن است براى خود محاذیرى فرض کنند، اما ملتها این محاذیر را ندارند؛ علما، روشنفکران، سیاسیّون و مؤثّرینِ در فکر مردم، این محاذیر را ندارد؛ باید اقدام کنند. این اقدام، به دولتهاى آنها هم کمک خواهد کرد. امروز اگر ملتهاى مسلمان و بخصوص ملتهاى عرب در داخل کشورهایشان عزم و اراده خود را در حمایت از ملت فلسطین به طور واضح و مستمر نشان دهند، براى دولتهایشان هم خوب است؛ زیرا دولتها در صحنه دیپلماسى مى توانند از این وسیله براى فشار آوردن روى دشمن استفاده کنند.
9/3/1381
ساده لوحند کسانى که خیال مى کنند مى شود با این رژیم گفتگو کرد. هر گفتگویى براى رژیم صهیونیستى به منزله باز کردن یک میدان براى جلو آمدن اوست. دیروز او را در گفتگوها کمک کردند، امروز آمدند مدّعى مسجدالاقصى شدند!
هیچ قدرتى در دنیا وجود ندارد که بتواند انگیزه آزادى و بازگشت فلسطین به صاحبان آن را در دنیا و در دل ملتهاى مسلمان و به طور ویژه در دل ملت فلسطین خاموش کند. راه علاج هم یک راه بیشتر نیست. من به کسانى که مسأله خاورمیانه را یک مسأله بحرانىِ دنیا مى دانند و مى گویند بایستى سعى کنیم بحران خاورمیانه مهار شود، مى گویم تنها راه مهار کردن یا از بین بردن بحران خاورمیانه این است که ریشه بحران خشک شود. ریشه بحران چیست؟ رژیم تحمیلى صهیونیستى در منطقه. تا وقتى که ریشه ى بحران هست، بحران هم هست. راه حل این است که آوارگان فلسطینى از لبنان و هر نقطه دیگرى که هستند، به فلسطین برگردند. این چند میلیون فلسطینى اى که در بیرون فلسطین زندگى مى کنند، به فلسطین برگردند. مردم اصلى فلسطین - چه مسلمان، چه مسیحى، چه یهودى - رفراندوم کنند و تصمیم بگیرند که چه رژیمى بر کشورشان حاکم باشد. اکثریت قاطع مسلمانند؛ تعدادى هم یهودى و مسیحى اند که اینها ساکنان اصلى سرزمین فلسطین اند و پدرانشان در این جا زندگى کرده اند. نظامى را که مطلوب این جمعیت است، سرِ کار بیاورند؛ بعد آن نظام تصمیم بگیرد با کسانى که در طول این چهل سال، چهل و پنج سال و پنجاه سال به فلسطین آمده اند، چه کار کند. نگهشان دارد، برشان گرداند، در نقطه خاصى اسکان داده شوند؛ این دیگر با آن نظام حاکم بر فلسطین است؛ این راه حلِ ّ بحران است. تا وقتى این راه حلِ ّ اجرا نشود، هیچ راه حل دیگرى کارایى نخواهد داشت
من به برادران و خواهران فلسطینى عرض مى کنم: جهادتان را ادامه دهید. ایستادگیتان را ادامه دهید. بدانید هیچ ملتى جز به وسیله ایستادگى و مبارزه نمى تواند شرف خود و هویت خود و استقلال خود را به دست آورد. به هیچ ملتى، دشمن با التماس چیزى نخواهد داد. هیچ ملتى به خاطر ضعیف بودن و گردن کج کردن در مقابل دشمن، به چیزى نمى رسد. هر ملتى که در دنیا به جایى رسیده است، به خاطر عزم و اراده و ایستادگى و سینه سپر کردن و سر را بالا نگه داشتن رسیده است. بعضى از ملتها این توان را ندارند؛ اما آن ملتى که به اسلام معتقد است، آن ملتى که به قرآن معتقد است، آن ملتى که به وعده خدا معتقد است، آن ملتى که معتقد است «لینصرنّ اللَّه من ینصره» - هرکه خدا و دین خدا را یارى کند، خدا با تأکید او را یارى خواهد کرد - این توانایى را دارد.
توصیه ى دیگر من این است که امروز همه همّت دشمن این است که میان صفوف فلسطینى اختلاف بیندازد. حتى آن عناصر خائن فلسطینى هم که با دشمن همکارى مى کنند، همّتشان ایجاد اختلاف است. تسلیم این توطئه دشمن نشوید. عناصر حماس، جهاد اسلامى، فتح - جوانان فتح که تازه وارد این میدان شده اند - این میدان را رها نکنند و همه با هم باشند. رئیسان و سرکردگانى که به نفع دشمن حرف بزنند و دستور بدهند، دستورشان گوش کردنى نیست. آحاد ملت فلسطین بر محور عناصر با اخلاص و مؤمن و فداکار جمع شوند. ملت فلسطین - که امروز چشم دنیاى اسلام متوجّه به اوست، - بداند که دلهاى امّت اسلامى او را تحسین و براى او دعا مى کند؛ و اگر براى کمک راه باز بود، امروز امّت اسلامى کمکهاى خود را روانه مى کرد؛ چه دولتها موافق و مایل مى بودند و چه نمى بودند. امّت اسلام از فلسطین نمى گذرد، از ملت فلسطین نمى گذرد، از جوانان فلسطین چشم نمى پوشد.
29/7/1379
دشمنان اسلام همواره سعى کرده اند با تقسیم بندیهاى قومى مانع از وحدت کلمه مسلمانان شوند تا بتوانند بر آنها سیطره پیدا کنند.
اشغال این سرزمین براساس یک طرح چندجانبه، پیچیده و با هدف جلوگیرى از اتّحاد و پیوستگى مسلمانان و پیشگیرى از تأسیس مجدّد حکومتهاى قدرتمند مسلمان بود. دلایلى در دست است که نشان مى دهد صهیونیستها با نازیهاى آلمان روابط نزدیک داشتند و ارائه آمارهاى اغراق آمیز از کشتار یهودیان، خود وسیله اى براى جلب ترحّم افکار عمومى و زمینه سازى براى اشغال فلسطین و توجیه جنایات صهیونیستها بوده است. حتّى دلایلى در دست است که عدّه اى از اراذل و اوباشِ غیریهودىِ شرق اروپا را به نام یهودى به فلسطین کوچانیدند تا با پوشش حمایت از بازماندگان قربانیان نژادپرستى، یک حکومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب کنند و پس از سیزده قرن، یک گسستگى بین مشرق و مغرب اسلامى ایجاد نمایند.
امروز همه مسلمانان جهان به این مبارزات سرنوشت سازِ مردم فلسطین چشم دوخته و بیش از انتفاضه اوّل به آن دل بسته اند؛ زیرا در آن زمان - یعنى ده سال پیش - فضاى سازش بتدریج در منطقه فراگیر شده بود؛ عدّه اى دل در گرو امریکا داشتند و گروهى دیگر نیز معتقد بودند نمى توان در برابر آن فشار سیاسى و جوسازى بین المللى ایستادگى نمود و راهى جز پذیرش سازش - آن هم با شرایط امریکا و اسرائیل - وجود ندارد. پس از تحوّلاتى که در آن هنگام در منطقه صورت پذیرفت، زمینه تثبیت این نظریّه بیشتر فراهم شد. اما راه حلِ ّ سازش در منطقه با بن بست مواجه شده است و حتّى آنهایى که دل در گرو امریکا داشته و دارند، به این بن بست اعتراف مى کنند.
محور اصلى انتفاضه اقصى ، بیت المقدّس است؛ یعنى جرّقه اى که به انفجار خشم مردم فلسطین انجامید، اسائه ادب صهیونیستها به مسجدالاقصى بود. مردم فلسطین با دریافت رسالت خطیرى که در حراست از یکى از مقدّس ترین مکانهاى مذهبى مسلمانان بر دوش دارند، به صحنه آمدند و با ایثار و فداکارى، شعله مقدّس مقاومت و مبارزه علیه اشغالگران صهیونیست را برافروختند.
خیزش اسلامى و یا به تعبیر دیگر جنبش بیدارى اسلامى، پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و ظهور حرکت امام خمینى رضى اللَّه عنه در دو دهه اخیر، با قدرتِ تمام در صحنه منطقه و جهان اسلام ظاهر شده است. امروز محور اصلى این جنبش و حرکت، مسأله فلسطین است. انتفاضه اقصى توانست حتّى در خارج از مرزهاى جغرافیایى فلسطین و برون از ملت فلسطین، عموم ملتهاى مسلمان و عرب را به صحنه بکشاند. تظاهرات میلیونى ملتهاى مسلمان - از غرب تا شرق جهان اسلام - نشان داد که مردم فلسطین مى توانند بر روى حمایتهاى آنان حساب کنند و در عین حال نقش قابل توجّهى در ایجاد وحدت مسلمانان ایفا نمایند.
امروز دیگر کاملاً روشن شده است آنهایى که گمان مى کردند قضیه فلسطین یک امر مقطعى و محدود به بخش کوچکى از جهان اسلام است، کاملاً اشتباه مى کردند. ذخایر عظیم سلاحهاى هسته اى و کشتار جمعىِ ذخیره شده در زرّادخانه هاى رژیم صهیونیستى، براى مقابله با مردم بى دفاع فلسطین نیست؛ بلکه براى برقرارى سلطه بر جهان اسلام و بخصوص منطقه خاورمیانه است.
خطِّ کلّى مبارزه با رژیم غاصب باید این باشد:
الف - زندانى کردن رژیم غاصب در درون مرزهاى سرزمین اشغالى و تنگ کردن فضاى تنفّس اقتصادى و سیاسى آن و گسستن پیوندهاى آن با محیط پیرامونش.
ب - تداوم بخشیدن به مقاومت و مبارزه ملت فلسطین در داخل کشورشان و رساندن هرگونه کمکى که به آن نیاز دارند، تا تحقّق پیروزى نهایى.
ما یقین داریم با ادامه مبارزات مردم مسلمان فلسطین و حمایت جهان اسلام، فلسطین به فضل الهى آزاد مى شود و بیت المقدّس و مسجدالاقصى و سایر نقاط آن سرزمین اسلامى به آغوش جهان اسلام باز مى گردد.
4/2/1380
این نسلى که امروز بار مسأله فلسطین را بر دوش گرفته است، بیدار شده و حقیقت را فهمیده است. حقیقت به چیست ؟ حقیقت این است که قدرتمندان، سیاستمداران و ثروتمندان دنیا، در برهه اى از زمان تصمیم گرفتند یک ملت را از روى زمین محو و یک کشور را از نقشه جغرافیا خارج کنند و به خیال خودشان توانستند این کار را بکنند. عدّه اى را کشتند، عدّه اى را بیرون کردند، عدّه اى را سرکوب کردند؛ خیال کردند قضیه تمام شد؛ در حالى که یک ملت را، آن هم ملتى مثل ملت فلسطین؛ ملتى با سابقه درخشان، با فرهنگ غنى و عمیق اسلامى ، با استعدادهاى درخشانى که درمیان این ملت وجود دارد - فلسطینیها ملت برجسته اى هستند و مردمان با استعداد و شخصیتهاى بزرگ در میانشان کم نیستند - قدرتهاى دنیا؛ انگلیس و امریکا و صهیونیستها و فلان کمپانى دار و فلان محفل قدرتمند جهانى بخواهند از عرصه وجود خارج کنند، این شدنى نیست؛ کمااین که نشد.
4/8/1379
نجات فلسطین با دریوزگی از سازمان ملل یا از قدرتهای مسلّط و به طریق اولی از رژیم غاصب به دست نمیآید، راه نجات فقط ایستادگی و مقاومت است، با توحید کلمه ی فلسطینیان و کلمه ی توحید که ذخیره ی بی پایان حرکت جهادی است.
ارکان این مقاومت، از سوئی گروههای مجاهد فلسطینی و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطین در داخل و خارج آن کشورند؛ و از سوئی دیگر، دولتها و ملتهای مسلمان در سراسر جهان، بویژه عالمان دینی و روشنفکران و نخبگان سیاسی و دانشگاهیان. اگر این دو رکن مستحکم در جای خود قرار گیرند، بیشک وجدانهای بیدار و دلها و اندیشه هائی که افسون تبلیغات امپراتوری خبری استکبار و صهیونیزم، آنها را مسخ نکرده، در هر نقطه ی عالَم به یاری ذیحق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استکبار را در برابر طوفانی از اندیشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.
اکنون خطاب من به شما برادران و خواهران مسلمان است در سراسر جهان و نیز به همه ی وجدانهای بیدار از هر کشور و ملت. همت کنید و طلسم مصونیت جنایتکاران صهیونیست را بشکنید. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب را که در فاجعه ی غزه نقش آفرین بودند به پای میز محاکمه بکشانید و به مجازاتی که عدل و عقل حکم میکند برسانید. این اولین قدمی است که باید برداشته شود. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب باید محاکمه شوند. اگر جنایتکار مجازات شود، راه جنایت برای آنان که انگیزه و جنون آن را دارند ناهموار خواهد شد. آزاد گذاشتن عاملان جنایتهای بزرگ، خود عامل و مشوق جنایتهای دیگر است. اگر امت اسلامی پس از جنگ 33 روزه ی لبنان و آن فاجعه آفرینی های دهشتناک، مجازات صهیونیستهای فاجعه آفرین را بجدّ مطالبه میکرد، اگر این مطالبه ی بحق پس از به خاک و خون کشیدن کاروانهای عروسی در افغانستان و پس از جنایات بلک واتر در عراق و پس از رسوائیهای سربازان امریکائی در ابوغریب و غیر آن صورت میگرفت، امروز ما شاهد کربلای غزه نمی بودیم.
امت بزرگ ما امروز به برکت بیداری اسلامی، دارای قدرت عظیمی است. کلید حل مشکلات فراوان کشورهای اسلامی، در دست همت و یکپارچگی این مجموعه ی شگرف است، و مسأله ی فلسطین، فوری ترین مسأله ی جهان اسلام است.
12/14/1387
هدف اسرائیل، توسعه است. دولت صهیونیستى به سرزمین فلسطین فعلى هم قانع نیست. اوّل یک وجب جا مى خواستند، بعد نصف زمین فلسطین را گرفتند، بعد همه سرزمین فلسطین را گرفتند، بعد به کشورهاى همسایه فلسطین - مثل اردن و سوریه و مصر - تجاوز کردند و زمینهاى آنها را گرفتند. الان هم هدف اساسى صهیونیزم، ایجاد اسرائیل بزرگ است. البته این روزها کمتر اسم مى آورند؛ سعى مى کنند کتمان کنند. براى مسأله خاورمیانه هم یک راه بیشتر وجود ندارد و آن انحلال و زوال دولت صهیونیستى است.
10/10/1378
من اگر یک پیام به برادران فلسطینى داشته باشم، آن یک کلمه، این است که بگویم: برادران! در مقابل هم قرار نگیرید. دشمن در خانه ى شماست. دشمن در میان شما فتنه انگیزى میکند. فلسطین را مردم فلسطین باید نجات بدهند، امت اسلامى هم باید پشتیبانى بکند. امت فلسطین، مردم فلسطین، کنار هم قرار بگیرند.
21/7/1386
امروز یک اتوبان یکطرفه خبر و تحلیل از طرف رسانههاى خبرى به سمت افکار عمومى دنیا - از جمله افکار عمومى کشورهاى عربى و اسلامى و خود مسلمانان - جارى است.
آنها از اوّلِ کار، یک شگرد تبلیغى را انتخاب کردند که بسیار مهمّ و تعیین کننده بود و تا امروز تأثیرگذار بوده است؛ آن شگرد تبلیغى عبارت است از مظلومنمایى.
ما رسانههاى بزرگ دنیا را در اختیار نداریم؛ اما آنچه را هم که در اختیار داریم؛ چیز کمى نیست.
روشنفکران و سیاستمداران و شاعران و نویسندگان و هنرمندان و دانشگاهیان مسؤولند.
مراکز استکبارى جهانى در مقابله ى با حرکت اسلامى که نماد واقعى اش جمهورى اسلامى است، دارند آخرین تلاشهاى خودشان را میکنند.
2/4/1389
مسئله ى فلسطین، همچنان مسئله ى اول دنیاى اسلام است... جنایت بزرگ آنها این است که میخواهند یهودى سازى کنند. قدس شریف را، قبله ى مسلمانان را، فلسطین عزیز را، به عنوان یهودى سازى، مرکز ظلم و ستم و توطئه ى خودشان قرار بدهند. این مسئله ى اصلى ماست.
19/6/89
این بار این کاروان، اسلامی یا عربی نبود، بلکه افکار عمومی و وجدانهای بشری از سراسر جهان را نمایندگی میکرد. این حمله ی جنایتبار باید برای همه مدلّل کرده باشد که صهیونیزم، چهره ی جدید و خشن تری از فاشیزم است که این بار از سوی دولتهای مدّعی آزادی و حقوق بشر و بیش از همه دولت ایالات متحده آمریکا، حمایت و کمک میشود.
فلسطین دیگر نه مسأله ئی عربی و حتی نه فقط مسأله ئی اسلامی، بلکه مهمترین مسأله ی حقوق بشری جهان معاصر است.
کار نمادین و درخشان اعزام کاروان دریائی به غزه، باید در دهها شکل و شیوه ی دیگر بارها و بارها تکرار شود. حکومت سفاک صهیونیست و حامیان آن بویژه آمریکا و انگلیس باید قدرتِ شکست ناپذیر عزم و بیداریِ وجدان عمومی جهان را در برابر خود ببینند و حسّ کنند. ملت مجاهد فلسطین و مردم و دولت مردمی غزه نیز بدانند که دشمن خبیث آنان اکنون از همیشه ضعیفتر و آسیب پذیرتر است.
سنت الهی بر این جاری شده که ستمگران در اواخر دوران ننگ آلود خود، به دست خویش، سرنوشت محتوم فنا و زوال خود را نزدیکتر کنند. حمله به لبنان و سپس حمله به غزه در سالهای پیش، از جمله ی همین اقدامهای دیوانه وار بود که تروریستهای اریکه نشین صهیونیست را به دره ی سقوط نهائی نزدیکتر کرد.حمله به کاروان امدادی بین المللی در آبهای مدیترانه نیز اقدام ابلهانه ی دیگری از همان قبیل است.
11/3/1389
ما حق داریم و مى توانیم تحقیر و تکبر دولت هاى سلطه گر را به خودشان برگردانیم؛ این احساس صادق ملت هاى ما و نسل کنونى دنیاى اسلام از شرق آسیا تا قلب آفریقاست و این، میدانِ جهادى پیچیده و متنوع و دشوار و بلندمدت است، و اگر فلسطین را پرچم این جهاد بنامیم، سخنى به گزاف نگفته ایم. امروز همه ى دنیاى اسلام باید قضیه ى فلسطین را قضیه ى خود بداند؛ این، کلید رمزآلودى است که درهاى فرج را به روى امت اسلامى مى گشاید.
31/3/1379
امروز صهیونیستها و امریکاییها در فلسطین به بن بست رسیده اند و جز با تن دادن به خواسته هاى مشروع مردم فلسطین راه نجاتى ندارند.
5/9/1382
چند دهه اى غاصبان آن را غصب کردند، اما بدون تردید دوباره به مردم فلسطین و به آغوش اسلام برخواهد گشت؛ و این اتفاق خواهد افتاد. مردم فلسطین هم بیدارند. فلسطین تجزیه پذیر هم نیست؛ فلسطین یکپارچه متعلق به فلسطینیان است.
14/3/1390
فریب لبخند دشمن و وعده هاى دروغ جبهه ى دشمن را نخوریم.
14/11/1390
مسأله فلسطین، مهمترین مسأله دنیاى اسلام است.هیچ مسأله بین المللى اى در دنیاى اسلام از این بالاتر نیست؛ چون تسلّط غاصبانِ سرزمین فلسطین و قدس بر این بخش از پیکر امّت اسلامى، منشأ بسیارى از ضعفها و دشواریها در دنیاى اسلام است.
14/3/1381
ما به آزادى قدس شریف و تمامى سرزمین فلسطین مى اندیشیم؛ این است آن جرم بزرگ ملت ایران و جمهورى اسلامى.
14/11/1390