دکتر پرویز شفیع، مدیر دفتر پاکستان موسسه بین المللی اندیشه اسلامی(ICIT) با حضور در جلسه افتتاحیه اتحادیه بین المللی امت واحده در سالن سینما فلسطین، به تشریح نظرات خویش در خصوص وحدت اسلامی پرداخت.
متن کامل سخنرانی دکتر پرویز شفیع که در جلسه افتتاحیه اتحادیه بین المللی امت واحده ایراد شده است را میتوانید در ادامه بخوانید:
وحدت یکی از مهمترین ارزش های همه ی ادیان و حتی ایدئولوژی های انسان ساخته سکولار به حساب می آید. وحدت را می توان سنگ بنای روابط اجتماعی و انسانی دانست که بدون آن هیچ هدف والاتر و راقی تری قابل حصول نیست.
این منزلت مفهوم وحدت مورد تایید و تشویق همه ی بشریت است.
از این رو وحدت و همگرایی به عنوان ارزش های مثبت، جهان شمول و مطلوب شناخته می شوند در حالی که در نقطه مقابل آن انشقاق و واگرایی و آشفتگی ارزش های منفی و مطرود به حساب می آیند.
اما همه ی این نمونه های وحدت در عالم حیوانات و جمادات یا تحت قانون ژنتیک قرار دارند یا به صورت ذاتی در ساختار ، جسم و کارکرد مادی آن ریشه کرده است.
حیوانات و جمادات نمی توانند با اراده و تصمیم آگاهانه خود حرکت هایی که به صورت انفرادی امکان ناپذیر است را جمعا انجام دهند مگر در شرایط اضطراری و بقاء حیات
از اینرو برای این موجودات تصمیم گیری آگاهانه جهت اقدام جمعی مشخص همراه با آزادی انتخاب امکان پذیر نیست.
خداوند سبحان این جایگاه را به انسان اعطا کرد و او را اشرف مخلوقات قرار داد زیرا تنها موجود انسان است که شخصیت تصمیم گیری آگاهانه داشته و می تواند هدایت منابع مادی و انسانی و ماموریت هایی را بعهده بگیرد که افراد به تنهایی و با بکارگیری تمام ظرفیت اراده ی آزاد خود امید دست یافتن به موفقیت را در آن ها ندارند.
دیگر ایدئولوژی ها و جوامع ممکن است بر وحدت به منظور دست یابی به اهداف مادی این جهانی تاکید ورزند اما بر خلاف این، اسلام بر وحدت در بین جوامع برای اصلاح مسیر یا تغییر جهت گیری به سوی توحید تاکید دارد.
واضح است که اسلام نه تنها ارزش های توحیدی وحدت و همگرایی را ترجیح می دهد بلکه حتی از مسلمانان می خواهد تا برای نابودی منشاء ارزش های شیطانی و طاغوتی و و نتایج آن ها مانند انشقاق، آشفتگی و نابسامانی در جوامع بشری تلاش نمایند.
علاوه بر این وحدت در اسلام یک مفهوم ایستا نیست که هر گاه محقق شود برای همیشه حفظ آن امکان پذیر باشد بلکه همانند مفهوم ایمان، ارزشی پویاست که می تواند از زمانی به زمان دیگر متفاوت باشد چرا که وحدت نیز به وجود یا عدوم وجود فاکتورهای مختلف بستگی دارد.
هنگامی که فکر و عمل فردی و جمعی به گونه ای می شود که لغزش از پارادایم توحید و نهایتا ورود به پارادایم طاغوتی و شیطانی وحدت اتفاق می افتد اگر چنین وحدتی محقق شود که مسلما کوتاه مدت خواهد بود برای اهداف و منافع مادی شکل می گیرد. اما مملو از حرص، آشفتگی فردی و اجتماعی، واگرایی از ارزش های زندگی انسانی، نابودی معنویت در بشر است که نتیجتا انسان به سطحی پایین تر از حیوانات می رسد.
پس از مرگ رسول الله (ص)، وحدت امت به دلیل لغزش از جهان بینی و پارادایم توحید شروع به از هم گسیختگی کرد.وحدت آگاهانه هدف از طریق انتخاب آزادانه جای خود را به وحدت موکدانه سیاست داد که این وحدت نیز به سلطنت و بعدها سلطنت موروثی یعنی نوعی از کفر قلب ماهیت یافت.
در برابر این وضعیت آشفته و واگرایی و لغزش از پارادایم توحیدی به پارادایم شیطانی، وحدت امت نیز ناپدید شد.
علمای نحله های فکری مختلف بپا خاستند و در برابر این آشفتگی، انشقاق و دیکتاتوری مقاومت کردند. والاترین این بزرگان امام حسین (ع) بود که خود و خانواده شان را قربانی این مسیر کردند.
وقتی که امت اسلام در پایین ترین سطح تمدنی خود قرار داشت. غرب در حال ظهور و پیشرفت بود. پیشرفتی که حاصل شناخت علمی جستجوگرانه و مبارزه علیه اشرافیت مذهبی و سلطنت موروثی دیکتاتور مآبانه بود.
در این زمان غربی ها پا در مسیر خود خواهانه ی استعمارگذاشته و تقریبا همه ی جهان اسلام را به واسطه ی تفوق علمی، تجهیزات و ممارست نظامی و اجرایی به اشغال خود در آوردند.
از میانه های قرن نوزده و سراسر قرن بیست، بیداری مسلمانان شروع شد و جنبش هایی نیز در سرزمین های تحت اشغال به وقوع پیوست.
تلاش برای استقلال به جای اینکه هویتی اسلامی یابد شکلی از مبارزات ناسیونالیستی به خود گرفت که این نتیجه ی سلطه ی ایدئولوژی غرب بود.
به جای اینکه تلاش مجدانه وهمگرایانه ای جهت تبدیل جوامع مسلمان تقسیم شده به غربی و غیر غربی به جوامع اسلامی صورت گیرد.
به طور کلی سه اصل بنیادین در هسته ی ایدئولوژی غربی وجود داشت:
اولا سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن
ثانیا جذب و همراه سازی با ایدئولوژی غربی و سیستم سیاسی و وابستگی به آن ها
ثالثا کنترل منابع مسلمانان و ادغام اقتصاد ان ها با غرب از طریق نهادهای بین المللی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول
نخبگان مسلمان غرب زده در مقام حفاظت از منافع غرب برآمدند از اینرو به طور طبیعی غرب آن ها را بعد از استقلال به قدرت رساند.
در چنین شرایطی علما به عنوان پناهگاه در بهترین حالت به برگزاری سمینارهای خود متوقف شدند و تاثیرگذاری آن ها به جامعه ی فقهی و مسائل آن محدود شد و در بدترین حالت آن ها در صدد منافع خود و حفظ خویشتن برآمدند. اما به طور کلی آن ها نیز در پارادایم غیر توحیدی که به واسطه ی قدرت های استعماری نضج یافته بود عمل می کردند.
علما نیز همانند همتایان سکولار خود سیستم کفرآمیز دولت – ملت را به عنوان الگوی حکومت اسلامی معرفی کردند.
به طور کارکردی دو راه برای دست یابی به امت واحده وجود دارد.
اولا وحدت مکانیکی که مبتنی بر رویکرد بالا به پایین، حکومت پایه ، بوروکراتیک و ملیت محور است.
اگرچه نزدیک شدن به همبستگی مکانیکی (ازبالابه پایین، حکومت پایه، بوروکراتیک و ملیت محور) عملی نیست، اما جذابیت آن در ترسیم کردن تصویری ساده از ادغام همه دولت-ملت های مستقل است.
رویکرد دوم نیز همبستگی ارگانیک با ویژگی پایین به بالا، توده محور و مردم گراست.
اما تحقق امت مرحله ای حساس است که هر دو رویکرد ـ مکانیک و ارگانیک ـ در آن دارای نقصاناتی هستند که دستیابی به آن را اگر نه ناممکن که بسیار دشوار می سازد.
اما با این وجود مسلمانان می توانند راهکار سومی را نیزتصور کنند ـ یک انقلاب اسلامی ـ که نواقص و مشکلات اصلی تحقق وحدت را می تواند از بین برده و یاحداقل در یک دولت -ملت بر آنها فائق آید و منطقه جغرافیایی کوچک مورد نظر را تبدیل به یک کشور اسلامی کند.
ضرورت یک مرکز انقلابی در میان امت – انقلاب اسلامی ایران
نه تنها تصور رویکرد سوم مشکل بوده بلکه در طول تاریخ اسلام نیز دیده نشده است به جز انقلاب اسلامی که حضرت رسول(ص) در قرن ششم میلادی انجام داده اند. اما اکنون ایران نیز تبدیل به پیشگام این رویکرد شده است.
انقلاب اسلامی ایران در واقع هدیه خداوند بود چراکه تمامی تعارضات درونی و بیرونی را حل کرد و پیش نیازها را تامین کرد و توانست ایران را از کشور آمریکا که ابرقدرت هژمونیک بیرونی ایران بود رهایی بخشد.
برای نخستین بار در تاریخ 1300 ساله مسلمین، انقلاب اسلامی 1979 به عنوان زلزله ای سیاسی و مدلی از فعالیت انقلابی که سایر مسلمانان را برای آینده ای قابل پیش بینی رهبری میکند، پدید آمد.
نظرات انقلابی امام خمینی و تمرین وحدت و یکپارچگی میان امت
انقلاب اسلامی و سپس دولت اسلامی تحت رهبری توانمند امام خمینی (رض) رهبری شد. رویکرد ایشان به یکپارچگی درونی و بیرونی میان مسلمانان جهان کاملا ساده و براساس چهار نکته زیربود:
نخست، امام به مسلمانان درباره گذشته باشکوه آنها و احیاء ریشه های ارتباطی آنان یادآوری نمود؛
دوم، او وظیفه اسلامی مهم تمامی مسلمانان در راستای ایستادگی در برابر قدرت های استعماری و عوامل محلی آنان را یادآوری نمود.
سوم، در سطح بین المللی او تعاون و همبستگی میان همه دولت ملت های مسلمان، برای حل کردن مشکلات و متحد کردن منابع و به اشتراک گذاشتن مزیت های آنها را پیگیری نمود.
و چهارم، مکاتب مختلف فکری و فقهی برای کاهش حداکثری موقعیت های متضاد خود به همبستگی بیشتری درسطح اجتماعی و مذهبی برسند.
از زمان جنگ جهانی دوم، شصت دولت – ملت منفرد مسلمان بعد از استعمار زدایی سیاسی ظهور کرد. اما آن ها نیز در نظم جهانی غرب ادغام شدند. از اینرو مسلمانان نه می توانستند از منابع خود سودی ببرند و نه حق حاکمیتی در انتخاب قوانین خود داشتند.
تنها امید به سوی وحدت امت توجه به روح و هویت مسلمانی است.چرا که مسلمانان قادر به فراتر رفتن از وحدت ارگانیکی و مکانیکی نبودند و پیش نیازهای لازم و قدرت کافی برای غلبه بر استعمارغرب را نداشتند.
نهایتا پرتو امید در قالب انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979 ساطع شد. این انقلاب تحت رهبری امام خمینی(ره) برای اولین بار روش انقلابی مبارزه مردم و جوامع هدایت یافته را تبیین کرد.
بنابراین انقلاب اسلامی به مرکز سیاسی که از آن پرتو انرژی انقلابی ساطع می شود تبدیل شد.
اکنون کشورهای اسلامی نیز می توانند انقلاب اسلامی را درون کشورهای خود محقق کرده و با ایران به عنوان مرکز سیاسی فعالیت های انقلابی همکاری کنند و از توانمندی های ایران قدرت بگیرند.